یادداشت مهردُخت

هرچه باداباد
        این کتاب نظریه رجعت ابدی از نیچه رو به خوبی بیان کرد و مفهومش رو به خواننده انتقال داد. همچنین به معنای واقعی این قابلیت رو داشت که من رو در کوهی از سوالات فلسفی درباره زندگی و اتفاقات بعدش فرو ببره. نشان داده که این جهان پر از رمز و راز های ناشناخته‌است و ما موجودات آسیب پذیری هستیم که در ناآگاهی کامل فرو رفتیم و به این ناآگاه بودن عادت کردیم. و جدا از این رمان که صرفا بررسی یک نظریه بود، آخر چه کسی میدونه واقعا چه اتفاقاتی قراره که رخ بده؟ به قول استیو تولتز کائنات مثل یک دوستی‌است که بهت اعلام میکنه که "یه رازی دارم که کسی نباید بدونه" ، و هر چقدر از اون راز میپرسی اون میگه نمیتونم بهت بگم چون یه رازه.
انگوس مونی و افکارش برای من خیلی قابل درک بودند و گاهی عقایدی رو بیان میکرد که باعث میشد کاملا غرق در فکر بشم. و همچنین اگر من جای مونی بودم، شاید به دقیقه نکشیده اُون رو رهسپار دنیای بعدی میکردم.
در آخر پایانش. غافلگیر کننده و شاید غمگین ولی مناسب ترین پایانی بود که میشد اتفاق بیوفته. اینکه سرنوشت برای مونی و گریسی چه چیزایی تدارک دیده رو فقط خودشون میفهمند و ما کسانی هستیم که میتونیم حدسش رو بزنیم یا امیدوار باشیم که اینز رو پیدا کنن و بتونن به زندگیشون کنار هم ادامه بدن.
      
77

10

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.