یادداشت نازنین مهدوی
1403/11/21
بعد از خوندن این کتابِ شایگان یک آن احساس کردم حرف جدیدی در خصوص مواجهه ایرانیان با همه سرمایههای اجتماعی و فرهنگیشان با غرب پس از شایگان زده نشده. حرفها و ایدهها همانهایی بود که ما در کلاسها و بالا و پایین کردن تاریخ و در نظر گرفتن تجربه ایران بهش میرسيم. با این تفاوت که شایگان این کتاب را در دهه ۴۰ شمسی نوشته. البته رويکرد اصلی شایگان به نظرم با چیزهایی که داخل کتاب گفته بود تفاوت داره و در عمل خیلی از بومِ "غرب را ببینیم و بیاموزیم" افتاده. این رو هم بگم که نگاه دقیق و جزئیِ شایگان در کنار روحیه عرفانیش که چاشنی تمام کتاب و بررسی ایران و همسایگانش در مواجهه با غرب است خیلی دوست داشتنی بود. حرف درمورد از کتاب خیلی زیاد میشه زد و من هم خیلی وقت پیش خوندم دقیق خاطرم نیست ولی برای جمعخوانی کتاب خوبیه. فصلهای کوتاهی که ایده و توجهِ شایگان به این مفاهیم رو خیلی دوست داشتم: فصل۴(برگذشتن از مرگ و مقابله با آن)، فصل۶(حریم و حیا، حفظ فاصله)، فصل ۷(تاریک اندیشی جدید)
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.