یادداشت
4 روز پیش
شرلوک هلمز و الماس آبی اولین برخورد من با شرلوک هلمز و دکتر واتسون بود. درواقع میشه گفت اولین باری که تقه ی در پلاک ۲۲۱ خیابان بیکر رو زدم و از سیزده تا پله بالارفتم تا رسیدم به خط شروع : ماجراهای کارآگاه هولمز امروز هم که یکم مشوش بودم گفتم بذار دوباره بخونمش. وقتی تموم شد ، گفتم ، خب یکم حالم بهتره.... چطوره صوتیش هم گوش بدم ! و اینطور شد که دوباره ایرانصدا رو بازکردم و با گویندگی فوق العاده آقای میکاییل شهرستانی مواجه شدم... واقعا لذت بردم. مخصوصا از پایانش که ارتور سعی داشت نشون بده شرلوک هلمز ربات نیست ، و میتونه تصمیماتی بگیره که حاصل دیدن درون ادم هاست. حاصل فهم و درک و احساساته. اینکه کسی رو به زندان تحویل بده یا نه ، پای اسکاتلندیارد رو بکشه وسط ، یا خودش حساب مجرم رو برسه... یقه ی پالتوت رو بده بالا هولمز ! " بازی تازه شروع شده... " 😁 به امید دیدار دوباره بین صفحات کتاب ♡
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.