یادداشت سیده زینب موسوی
1403/4/17
وَاللَّهُ خَلَقَ كُلَّ دَابَّةٍ مِنْ مَاءٍ ۖ فَمِنْهُمْ مَنْ يَمْشِي عَلَىٰ بَطْنِهِ... و خدا هر جنبندهاى را از آب بيافريد، پس بعضى از آنها بر شكم مىروند... (نور/۴۵) 🔅🔅🔅🔅🔅 این کتاب، با اسم جالب و عجیبش، خاطرات خودنوشت کسیه که در بدترین لحظات عمر، وقتی به خاطر بیماری هیچ کاری به جز خوابیدن ازش ساخته نبوده، در زندگی آهسته اما شگفتانگیز یه حلزون امیدی دوباره برای ادامه دادن پیدا میکنه... مدل تعریف کردن این خانوم از حلزونش واقعا جذاب بود، طوری که باعث میشه آدم بدش نیاد یه حلزون به عنوان حیوون خونگی داشته باشه 😄 و چقدر شگفتانگیزه که ما هنوز، با وجود این همه سال مطالعه، تا شناخت موجودی به این کوچیکی فاصلهٔ زیادی داریم... ولی از اون جالبتر، گوش دادن به توصیفات این خانوم از مریضیش و دلایلش باعث شد بازم به پیچیدگی بدن انسان فکر کنم... به اینکه چقدددددر بخشهای ریز و درشت باید درست کار کنن تا ما بتونیم سادهترین کارها رو انجام بدیم، بایستیم، راه بریم، با دستهامون چیزی رو از روی میز برداریم... آخ خدا... خیلی راحت فراموش میکنیم چقدر چقدر تمام این اعمال ساده عجیب و شگفتانگیزن... تازه اینا در مقابل توانایی حرف زدن، تصمیمگیری، حافظه و مثل اینها چیزی نیست.... عجب موجود عجیبیه این انسان... کتاب البته پر از نظرات تکاملیه و این بخشها ممکنه به مذاق بعضی دوستان خوش نیاد :) 🔅🔅🔅🔅🔅 من خودم نسخهٔ صوتی کتاب رو گوش دادم و اجرای گوینده رو خیلی دوست داشتم. اگر قرار بود متنی بخونم اصولا تموم کردنش بسیار بیشتر از این حرفها طول میکشید و پیشبینی میکنم بعضی قسمتهای متنش برای خیلیها کند و حوصلهسربر باشه. تیکههای مربوط به جفتگیری حلزونها هم یه مقدار با جزئیات زیادی توضیح داده شده بود و از این جهت ممکنه برای نوجوونهای کمسن و سال مناسب نباشه.
(0/1000)
سیده زینب موسوی
1403/4/18
1