یادداشت z.khatib
1404/4/30
بالاخره ناصر خسرو برگشت به دیار خودش. خواندن سفرنامهاش انگار اندازه خود سفرش طول کشید. میخواستم توی ایام حج و به این بهانه بخوانمش که نشد. ایام حج تمام شد و ناصرِ خسرو هنوز توی راه بود. بعد، جنگ شد و گفتم عیب ندارد. قسمت شد که توصیفات بیت المقدسش را توی جنگِ با اسرائیل و با رویای نماز خواندن توی صحن مسجد بخوانم. که انصافا شیرینترین قسمتهای سفرنامه دیدن و تصور بیت المقدس بود. و بعد جنگ تمام شد اما سفرنامه ناصر خسرو نه! البته اگر امروز کسی میخواست نامهی همچین سفرِ دور و درازی را بنویسد خیلی خیلی بیشتر میشد. این سفرنامه قطر زیادی ندارد. ناصر خسرو از هر جایی رد شده، اسمش را برده و اندازهاش را گرفته و کمی از برج و باروهایش حرف زده و حکایتی اگر شنیده یا دیده نقل کرده. همین. چیزی که گاهی حوصله سربرش کرده توصیفات زیاد عدد و رقمیاست. باقیاش خوب است. پ.ن: کاش به زودی خودمون سفرنامه بیتالمقدسمون رو بنویسیم:)
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.