یادداشت محمدرضا خراسانی زاده
1400/11/16
3.4
8
اسماعیل پسری است در روزگار پیش از انقلاب که بیشتر اوقاتش را در قهوه خانه و کوچه های محل میگذراند. پس از مرگ پدرش مجبور به کار کردن میشود و با خوش اقبالی در بانک کاری پیدا میکند. اما نمیتواند مثل بقیه فقط مشغول روزمره باشد و مدام به دنبال کشف مسائل مختلف میرود. در این بین حتی عاشق دختری هم میشود و بعد از مدتی پایش به مسجد و کتابخوانه آن هم باز شده و این قضیه باعث میشود تا درهای تازه ای به رویش گشوده شود. با مسجدی ها رفیق میشود، کسانیکه بصورت مخفیانه مشغول مبارزات انقلابی هستند و او هم کم کم وارد تیمشان میشود. در مجموع رمان خوبی است و ادامه ماجراهای این شخصیت در کتاب بعدی نویسنده یعنی گرگ سالی آمده است.
4
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.