یادداشت Lunika

Lunika

1402/11/17

                سه گانه‌ی امیلی از زیباترین کتاب هایی بود که خوندم. تو این سه جلد با امیلی خوشحال میشیم، ناراحت میشیم،  عصبی میشیم، حرص میخوریم، متنفر میشیم و عاشق میشیم. هر حسی که امیلی تجربه میکنه رو ما هم احساس میکنیم. توصیفات زیبای کتاب که دیگه لازم نیست چیزی ازش بگم. اینقدر قشنگ نویسنده توصیف میکنه که واقعا نمیدونم چطور احساساتم رو بیان کنم.این کتاب روند آرومی داره اینطور نیست که مثل کتاب‌های معمایی و جنایی یه اتفاق خیل‍‍‍یییی هیجان انگیز بیفته. زندگی امیلی رو از یه سنی تا یه سن دیگه بیان میکنه.ولی به نظرم از این کتابایی هست که از روند آرومش لذت میبریم و ما رو تو جریان زندگی امیلی غرق میکنه.

❗خطر اسپویل ❗

 فقط چیزی که اذیتم کرد پایان کتاب بود. انتظار یه پایان پرشورتری رو داشتم. حس کردم خیلی خشک و خالی امیلی و تدی به هم برگشتن و ازدواج کردن. میدونین مثلا دلم شور و هیجان امیلی و تدی رو که بعد اینهمه مدت و سختی  تونستن به هم برسن میخواست.البته احتمال  اینکه تو ترجمه سانسور شده باشه هست. چون  تو این بحث های عاشقانه  ناشرها مهارت زیادی در سانسور دارن.

🌱خطر اسپویل برطرف شد🌱 

ولی با اینحال من دلم برای امیلی، ایلزه، تدی، پری، شور و شوق بچگی هاشون، گربه های امیلی، خاله الیزابت و خاله لورا،  پسر عمو جیمی، نیومون، طبیعت زیبای نیومون با گل ها و درختای مختلفش، جاده فردا، دریا و طلوع و غروب خورشید، خانه مأیوس، دین، آقای کارپنتر و همه چیزایی که الان حضور ذهن ندارم، تنگ میشه. من با این کتاب زندگی کردم و دلم برای تک تک جزییاتش تنگ میشه.

        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.