یادداشت پیمان قیصری
1402/5/21
جلد سوم از مجموعهی قبیلهی لعنت به ماجرای بنیاسرائیل پرداخته. اسرائیل نام یعقوب پیامبر الهیست و بنیاسرائیل پسران اون. بعد از مکر پسران یعقوب و ماجرای یوسف که قاعدتاً اکثراً مطلع هستید بنیاسرائیل به مصر کوچ میکنند و زندگی خوبی دارند تا اینکه پس از یوسف یکی از فراعنه که اعتقادی به خدای یکتا نداشته اونها رو به بردگی میگیره و بنیاسرائیل همیشه در انتظار یک نجات دهنده بوده تا اینکه موسی این کار رو انجام میده. داستان موسی و کوچ بنیاسرائیل خیلی جذابه. در میان راه داستان سامری و گوسالهی سامری بیان میشه به عنوان یکی دیگه از تلاش شیطان جهت گمراهی انسان و این داستان تا جانشینان موسی تا داوود و سلیمان ادامه پیدا میکنه تا اینکه پس از سلیمان دوباره این قوم به جانشینی که سلیمان معرفی میکنه (آصف برخیا) بی توجهی میکنه و گمراه میشه و در این میان فرستادههای دیگه همواره به هشدار و انداز میپردازند اما گوش قوم بنیاسرائیل بدهکار نیست تا اینکه ارمیا وعدهی نابودی اورشلیم به دست بختالنصر رو میده و پس از وقوع به سوگنامهای در این وصف میگه. و این موضوع رو ادامه میده تا سرنوشت قوم بنیاسرائیل رو برای ما روشن کنه. قوم بنیاسرائیل یکی از مهمترین اقوام در مورد موضوع این مجموعه هستند چرا هم در گذشتگان و بزرگانشون دوران جادو و ساحری و جنیان وجود داشته (موسی با ساحرین پیکار داد، سامری با سحر اونها رو گمراه کرد، سلیمان جنیان رو در تسخیر خودش داشت و خود مخالفین سلیمان از جادو و سحر و جنیان استفاده میکردند) و هم در تمام راه تا امروز از این موارد استفاده میکنند.ه
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.