یادداشت maryam torabi

maryam torabi

1403/7/18

ویس و رامین: به روایت ریش سپیدی که پایش لب گور بود
        #کتاب ویس و رامین
امتیاز: ۲.۵

از مجموعه کتاب های عشق‌های فراموش شده رفتم سراغ کتاب ویس و رامین و چیزهای بسیار سمی در مورد تاریخ ایران و یه مثلث عشقی فهمیدم که کاش نمیفهمیدم و نمیدونستم
این داستان در اواخر دوران اشکانیان اتفاق افتاده و نشون میده که اون موقع‌ها ازدواج با محارم رایج بوده و ننگ نمیدونستن. 
خداروشکر که اسلام اومد به این کشور.

پادشاه مرو (موبد شاه) از ملکه مهاباد (شهرو) که خودش شوهر داشته خوشش میومده و ازش خواستگاری کرد ولی شهرو گفت من شوهر دارم و سنی ازم گذشته اما یه فرزندی تو راه دارم که اگه دختر بود به شما میدم. اینم قبول میکنه و میره. از قضا بچه به دنیا میاد و اسمشو میزارن ویس. ویس یه برادر بزرگ داشته به اسم ویرو که شهرو بدون اینک یاد قول و قرارش بیوفته دخترشو به عقد پسرش درمیاره. پادشاه مرو یه برادری هم داشته به اسم رامین که از بچگی ویس رو دیده بوده و خوشش میومده.

موبد شاه که متوجه ویس میشه میاد و با دخترو (اختلاف سنی هم که اصلا منطقی نیست) ازدواج میکنه ولی بعد یه مدتی ویس با رامین فرار میکنه و موبد شاه میفرسته دنبال این دو نفر ولی تو جنگ کشته میشه و رامین به تخت میشینه

این یه داستان کلاسیک ادبی ایرانیه که به شیوه طنز نوشته شده (همین طنز نوشتن مسخره کرده کتابو) و اینکه نویسنده در کنار آوردن این منظومه داستان زندگی خودش هم دخیل کرده و کلا کتاب رو چندین درجه نزول داده. 
از نظر من این منظومه یه اثر عاشقانه نیست. یعنی هرچی میتونه باشه جز عاشقانه.
اگه موقع خوندن یاد سریالای ترکی افتادید بیراه نرفتید.
      
5

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.