یادداشت zahrakhalaji
1403/4/30
4.3
56
اینکه صرفا تصویری از خانه های ویرانِ بعد از جنگ ببینی با اینکه رو در روی احساسات ساکنین این ویرانه قرار بگیری و با شادی و غم ها ، سختی ها و محدودیت ها با همه تلاش ها و زحماتشان ، با همه عشق و امید و خاطره هایشان همراه شوی ، فرق داد ...بسیار فرق دارد دیگر این ویرانه مشتی خاک و اجر نیست ، روح دارد. علقه و اتصال به وجود میاید .... دیگر اینجا صرفا خانه یا شهر ویران شده نیست ، جان پناه است ... و این اعجاز کلمات است ، این اعجاز داستان هاست... . از این رو خواندن دا دردناک است ..... دا مستقیم و بی پرده از حس و تجربه مردم در زمانه جنگ می گوید اینکه سعی می کنی محکم باشی اما از درون فرو ریخته ای ..... و یکی از دردناک ترین بخش کتاب برای من ، بازگشت خانواده و دیدارِ دوباره ی ِخرمشهر ِبعد از آزادی است .... همه ان زیبایی ها و خاطره ها مورد هجوم خمپاره ها قرار گرفته بود آوار سر تمام کسانی شده بود که به آن شهر عشق داشتند و حالا با مشتی خاک رو به رو میشدند ، خاکی که عزیزانشان را در آن دفن کرده بودند .... ما اما دوباره ساختیم ...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.