یادداشت شراره
1402/6/22
چه توصیف قشنگی داشت از فراموشی ،بارونی که خاطراتو میشورن و پاک میکنن...زخمی درون ذهن...بکمن خیلی قشنگ پیر مرد های دوست داشتنی را توصیف میکنه و احوالاتشون رو به تصویر میکشه تو کتاب مردی به نام اوه امابهتر عمل کرده بود و اون کتاب قطعا دوست داشتنی تر بود...قبلا درباره آلزایمر یه سریال کره ای و یه فیلم آمریکایی دیده بودم و از هر زاویه که به این بیماری نگاه میکنی قلبت فشرده میشه و دردی روی سینت سنگینی میکنه... جملهای از کتاب: معنی زندگی چیست؟ همراهی یه جواب طولانی تر... همراهی و بستنی چه جور بستنی؟ درک شدن خیلی حس شیرینیه عصبانی شدن از جهان بی فایده است نمیشه باهاش جنگید بخواهیم یا نخواهیم زورمون به بعضی چیزها نمیرسه
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.