یادداشت عطیه عیاردولابی

        دومین کتابی بود که از این نویسنده-سفرنامه‌نویس خوندم و از نظر ترتیب هم درست بعد از کتاب قبلیش "آنجا که باد می‌کوبد" بود. از این جهت مثل فصل بعدی یه سریال بود چون گاه‌گاهی اشاراتی به اون کتاب داشت که دونستنش بهتر از ندونستنش بود. 
تا اینجا و با این دو کتاب می‌تونم بگم سبک روایت خانم صفایی‌راد از سفرهاش رو دوست دارم. هم جنسیتمون یکیه و هم از جهت عقیدتی با ایشون همراه هستم پس می‌تونم دغدغه‌های مختلفش رو درک کنم و چیزهایی رو که می‌بینه دوست داشته باشم. 
از نظر من، میزان حضور و وجود ایشون تو سفرنامه‌ها به قدر کفایته و اونقدری میگه که هم آدم دوست داره از بدونه و هم دلزده نمیشه از منیتی که زیادیش می‌تونه مانع دیدن مقصد و اتفاقات سفر باشه. 
برحسب موضوع پیش اومده در سفر یا محلی که حضور داره، اطلاعات جانبی تاریخی، اجتماعی یا فرهنگی جالبی رو همراه وقایع سفر می‌کنه و ارجاعات بجا و شیرینی هم به ادبیات داره، خواه این ادبیات داخلی باشه یا خارجی. 
این کتاب یه تفاوت دیگه هم با سفرنامه قبلی داشت؛ تو این سفر ایشون متاهل شده بود و با همسرش همسفر شده بود و انگار کنار سفرنامه یه داستان پرتعلیق با چاشنی عشق و محبت هم می خونیم. شاید این روایت بسیار شخصی ایشون از زندگی خصوصیش برای خیلی‌ها جذاب نباشه و حتی بهش ایراد بگیرن (کما اینکه گرفتن) اما من زنانگی روایتش رو دوست داشتم. زنانگی که در عین حفظ حرمت‌ها و فرهنگ اصیل خودمون، قوی و مقتدر از پس چند کار و تصمیم مهم براومده و حالا سفرنامه‌اش کرده.
نوع کار گرافیکی داخل کتاب و عکس‌های کار شده هم خیلی درست و دقیق و بجا بود. اینکه آدم رو از مراجعه به اینترنت و کسب اطلاعات و تصاویر لازم معاف می‌کرد، ویژگی درست و کاربردی این عکس‌ها بود.
اگر احیانا تفاوت امتیازهای داده شده به این سفرنامه براتون عجیبه و بلاتکلیفتون کرده که بخونید یا نه، این رو در نظر بگیرین که در سفرنامه گاهی راوی و ویژگی‌هاش هم‌تراز خود اون سفر مهمه. شما دارین مواجهه یه آدمی رو که هویت و افکاری از خودش داره می‌خونید پس طبیعیه که اون هویت روی سفرنامه‌اش و دیدگاهش تاثیرگذار باشه.
      
10

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.