یادداشت

joiboy

1403/8/25

درانتظار یک زندگی طبیعی
ای بابا. ا
        ای بابا. از خوندن این کتاب هم راضیم هم ناراضی. راضی به خاطر اینکه طلسم کتاب های بدی که خوندم با این کتاب شکسته شد.( بعدش یه کتاب عالی خوندم که منطقه مرده بود و ریویو شو گذاشتم.) و ناراضی به خاطر اینکه کتاب بدی بود.
حالا چرا بد بود؟ 😄

⬜یک: اینطور کتاب ها به مفهوم و حرفی که میخوان بزنن معروفن و معمولا انتظار یک تلنگر و پایانی تکان دهنده داریم که این کتاب اینطور نبود. حرفی که سعی میکرد بزنه غیر قابل فهم بود و نویسنده رسما هیچ تلاشی برای فهموندن حرف کتاب نکرده بود که آقا این زندگی عادی که ادی میخواد چیه؟ ولی هیچ توضیحی نبود. و همین طور پیرنگ های فرعی هم بدون هیچ پیشرفتی پیش میرفتن و اونا هم یا پایان نداشتن یا اگر داشتن مناسب نبود.

⬛دو: شروع به شدت مزخرفی داشت. شروع رمان و یک کتاب خوب باید وسط یک اتفاق و صحنه باشه که این اینطوری نبود. یا حداقل بعد از گذشت سه یا پنج صفحه داستان شروع بشه و تو شخصیت ها و داستانو دنبال کنی که بازم اینطوری نبود. داستان صفحه صد شروع شد که خیلی طولش داده بود و واقعا خسته کننده بود. داستان هیچ پیشرفتی نداشت و فقط اتفاقات روزمره شخصیت هارو میگفت. هیچ ارتباطی با هیچ کدوم از شخصیت ها نتونستم برقرار کنم حتی بعد شروع داستان. هدف شخصیت ها، مرگ شخصیت ها اصلا برام مهم نبود چون نویسنده هیچ تلاشی رو این موضوع نداشته. و کلا فقط چون فصل ها و صفحات کم بودن خیلی راحت خونده میشد و یه حال و هوای نسبتا خوبی داشت کتاب.

🟫سه: یک سری چیزا از کتاب غیر منطقی بود و وجودشون هیچ فرقی داخل کتاب نداشت با نبودشون. شخصیت مغازه داره که مریضه هیچ منطقی و دلیلی نداره وجودش. چون اسپویله نمیگم ولی اونایی که خوندن میدونن که اون بلایی که سرش میاد اصلا چرا سرش میاد؟ چه فرقی میکنه داستان بدون اون و با اون؟ هیچی. اون بلا هم از همون اول معلومه که نویسنده میخواست این بلا رو سرش بیاره. و خیلی از شخصیت ها و اتفاقات دیگه که به شدت غیر منطقی و بدون دلیل بودن ولییی بودن.😊
این شخصیتم کلا وجودش برای این بود که اشکتونو دربیاره ولی اونم نتونست چون وقتی با شخصیت ها ارتباط برقرار نکنی دیگه هیچی مهم نیست حالا هر اتفاقی هم بیوفته. یکسری ها میگفتم با این کتاب اشک میریزید با ریختم ولی واقعا نفهمیدم که چیه این کتاب ناراحت کننده بود واقعا؟ ( خوندن کتاب های معمولی کاری میکنه که کتاب های خیلی معمولی مثل این براتون یه سلیقه معمولی درست کنه که به راحتی با اینطور کتاب ها احساساتتون جریحه‌دار شه.)
یه موضوع دیگه هم هست که فکر میکنم که ایراده ولی خب مطمئن نیستم ولی میگمش. آخر کتاب یه اتفاقی میوفته که اسپویله و اگر نخوندید کتابو این بخشو رد کنید. آخر که حضانت ادی رو نا پدریش میگیره یکم مشکل داره ولی خب مطمئن نیستم. ناپدری که فقط چند سال از زندگی ادی بوده و بعد طلاق گرفته رفته چجوری میشه که حضانت ادی رو گرفته از مادرش؟ بعد اصلا حضانت بخواد به کسی برسه به پدربزرگش منطقی تره برسه تا ناپدری که طلاق گرفته و نیست. ولی خب مطمئن نیستم پس فقط گفتمش.

نکته مثبت خاصی واقعا ندیدم تو کتاب و فقط حال و هوای خوبی داشت و راحت خوان بود همین. نمیدونم چطوری انقدر جایزه برده وقتی نه بر اساس اصول نویسندگی نوشته شده و نه جذابه. ولی اگر سنم بین ده تا چهارده بود شاید خوشم میومد ولی فقط برای اون سن. در هر صورت که وقتتونو پای کتاب بهتری بزارید تا این.
🟥من خوندمش تا شما نخونیدش.🟥

      
65

9

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.