یادداشت فاطمه زهرا بختیاری
دیروز
یا نور ابتدا که کتاب را دستم دادند، از اینکه ناچارم ژانر کودک و نوجوان بخوانم بهم ریختم. فصل اول با قصه حضور جن در زیرزمین مدرسه شروع شد، چیزی که همان لحظه اول به نظرم لوس و دم دستی آمد، و هرگز باورم نمیشد بعد از اتمام کتاب برگردم، از اول شروع کنم و از جای درستی که فصل اول داشته لذت ببرم. الان هم بهم ریختهام. منتها نه از اینکه مفتخر بودم به خواندن چنین کتاب قوی و ضابطهمندی، بلکه از دیده نشدنش. مهرک ناشر خوبی در عرصه نوجوان است اما با این طرح جلد رسما تمام زحمات نویسنده را دور ریخته. نه تنها سیاه و بدون جذابیت طراحی شده، بلکه تصویر جلد فقط گوشه کوچکی از محتوای کتاب است و اصلا موتوری که نقشش را کشیده این همه نقش ایفا نمیکند که روی جلد بخورد! همه اینها را میگویم چون از قوت قصه کتاب غصه میخورم. همه چیز درست و دقیق سرجاست. تعلیق، قصه پردازی، از همه مهمتر زبان و لحن نوجوان که کامل در آمده. چنان همه چیز در این کتاب درست است که تبدیل شد به بهترین کتاب ژانر نوجوانی که خواندم! قصه نوجوانی که نمیخواهد، اما به دلایلی ناچار می شود مسئول انجمن مدرسه بشود و حالا ناچار است با چالشهای مختلفی که سر راه است دست و پنجه نرم کند. روشی که با چالش مواجه میشود، روند تغییرش، آدمهای داستان، تطابق نوجوانهای ترسیم شده با واقعیت، نقش مربی، تبدیل شهید به الگو بدون اینکه ذرهای، حتی اپسیلونی شعارزدگی و ایدئولوژیسم درش باشد. تاثیرش از خیلی کتابهای دفاع مقدس در من بیشتر بود. زارع بیدکی دارد قصه میگوید. یک قصه جذاب، شسته رفته و تمیز. در عین حال هم عناصر تربیت و پرورش را خیلی شیوا و شیرین پیاده سازی کرده. به اینکه ایران چنین نویسندههایی دارد، مفتخرم. به اینکه توفیق خواندن چنین شاهکاری را داشتم، هم. فقط به شما که خواننده سطور هستید توصیه نمیکنم بخوانید، بلکه تمام تلاشم را میکنم این کتاب پویش شود تا به حقش که انتشارات نتوانسته برساند، برسد.
(0/1000)
نظرات
23 ساعت پیش
وقتی استاد نویسندگی از کتابی اینقدر تعریف کنه، کافی نیست بره در لیست خواهم خواندها؛ حتما باید خریده بشه.
2
0
فاطمه زهرا بختیاری
18 ساعت پیش
1