یادداشت نوید نظری
1404/1/25

تفتیش عقاید به عنوان یکی از سنتهای خوفانگیز و نفرتآلود جامعه اروپایی قرون وسطی سهم بسزایی از تصویرسازی و روایتپردازی آن روزها را دارد. به عنوان هر اتفاق مخوف و رازآلودی گزارشهای مرتبط با آن آکنده از راست و دروغهای متنوع و جالب توجه است. شکنجه روحی و بعد جسمی مخالفان یکی از سنتهای امپراطوری روم است که رفته رفته رنگ مذهبی به خود گرفت و پادشاهان و سلاطین اروپا برای حذف مخالفان خود در پناه قضاوتهای کلیسا دادگاهها، زندانها و شکنجهگاهای پرشماری را ساخته و افراد بیشماری را به قربانگاه کشانده و نابود ساختند. بعد از مدتی و با قدرت گرفتن پاپ کاتولیک، کلیسا مستقل از حکومتهای محلی یا پادشاهان مقتدر، توانست استیلای خود را ضمن حفظ ظاهر صلحخواه و خونگریز بر این دادگاهها حفظ کند. دادگاهها در کشورهای کاتولیک نظیر ایتالیا، فرانسه و اسپانیا علیه یهودیان تازه مسیحی شده، مسیحیان پروتستان و بدعتگزاران تشکیل میشد. عمده شکنجهها ابتدائا روحی و بعد از جسمی بود. شکنجههای روحی باعث میشد که افراد مورد بازجویی مجاب شوند دوستان و نزدیکان خودشان را نیز لو بدهند. این وضعیت به قدری در جامعه رعب و وحشت ایجاد کرده بود که خانوادهها، نزدیکانشان را که در مظان اتهام بودند از ترس شکنجههای موحش، به بازجویان و مأموران دادگاه معرفی میکردند. این جو تاریک و سنگین باعث شده بود برخی شهروندان تسویه حسابهای شخصیشان را هم از مسیر دادگاه میکردند! یعنی شبیه شبکه جاسوسی شوروی شهروندان برای تصرف اموال رقیبان و دشمنان خود به آنان اتهامهای واهی زده و اسیر دادگاههای خوفناکشان میکردند. هرچند اسناد کاملی از این وقایع تاریخی در بین نیست اما روایتهای برخی نجاتیافتگان و برخی اسناد زندانها تصویری هرچند مبهم اما موحش از آن دوران در ذهن میسازد. عمده این تصاویر مربوط به کشور اسپانیاست که هرچند دیرتر از بقیه اروپا به مسیحیت کاتولیک پیوست اما تا اواسط قرن ۱۹ام همچنان دادگاهها در آن بر قرار بود. دبوراک بکتاش در این کتاب میکوشد تفتیش عقاید را نه صرفاً بهمثابه یک سنت مذهبی، که بهعنوان یک الگوی سرکوب فراگیر در تاریخ قدرت و سیاست بازخوانی کند؛ الگویی که پژواکهایش هنوز هم در جهان معاصر شنیده میشود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.