یادداشت

واژه‌نامه‌ی حزن‌های ناشناخته
        
گاهی احساساتی را تجربه می‌کنیم که واژه‌ای برای نامیدن آنها نداریم.

برای مثال:

- هیجان‌زدگی مشتاقانه برای معرفی چیزی به یک دوست (لیکوتیک)

- احساس تلخ ناامیدی از اینکه پس از ساعت‌ها در دسترس نبودن هیچ پیام جدیدی ندارید گویی دنیا هیچ متوجه نبودِ شما نشده است (برن اپان ری اینتری)

- احساس سرگردانی میان زندگی که می‌خواهید و زندگی که دارید (اُزیوری)

-احساس کوچکی و تنهایی در آن هنگام که در خیابان‌های شهری ناآشنا قدم می‌زنید. (وِن بِین)

اینها نمونه‌هایی از احساساتی است که کلمه‌ای برای بیانش نداریم و جان کونیگ در کتاب "واژه‌نامه‌ی حزن‌های ناشناخته" در تلاش است برای تعداد زیادی از چنین احساساتِ مشترکِ بیان نشده‌ای، واژه ابداع کند که نمونه آن کلمات داخل پرانتزهاست.

ویژگی بارز این کتاب خلاقیت و قدرت ابداع نویسنده و گوناگونی احساسات فاقد واژه است.

شاید تعداد زیادی از این واژه‌ها هیچوقت کاربرد چندانی در مکالمات روزمره حتی برای مخاطبانی که به ریشه‌های زبانی این کلمات آشناتر هستند (مثلا در اروپا)، پیدا نکنند اما به نظرم مهمتر از آن، احساس شگفتی  خواننده از کندوکاو جان کونیگ در دنیای احساسات و کشف تکه‌های کوچکِ منزوی و خاموش احساسات انسانی است.

انگار کتاب فراخوانی برای تک تک مخاطبانش است تا احساسات‌شان را جدی‌تر بگیرند، و برای شناسایی و توضیح آن‌ها تلاش کنند، حتی زمانی که واژه واحدی برای بیانش ندارند.
.
پ.ن: واژه‌های کتاب فقط مربوط به احساس حزن و اندوه در معنای متعارفش نیست.
      
369

22

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.