یادداشت
1403/3/6
[چهارده از صد] بین کتابهایی که از زندگی همسران شهدا خوانده بودم، اینیکی چند ویژگی بارز داشت. یکی اینکه برخلاف برخی، زن عاشق همسرش بود ولی در او ذوب نشده بود. تقلای دوستداشتن و دلبستهنشدن را صادقانه تصویر کرده بود. نویسنده رابطهی فخرالسادات با همسرش را کلیشه نزده بود و فردیت راوی را حس میکردی. کتاب به معنای درست کلمه «زندگی خصوصی» فخرالسادات موسوی و همسر شهیدش بود. این حس را به تو میداد که داری از یک گوشهای نگاهشان میکنی و نگاهت روی راوی آنقدری سنگین نیست که زندگیاش را برایت سانسور کند و هیچچیزش را نشانت ندهد. نویسنده هم مطلقاً از متن بیرون نمیزد و در خلال قصه این را باور میکردی که دختر مشهدی ساکن زنجان دارد اینها را روایت میکند. شخصیت جفتشان را هم دوست داشتم، اما میدانم توصیفکردنشان روایت کتاب را حیف میکند. من نسخهی صوتیاش را شنیدم و راضیام. البته خیلی باکیفیت نبود و گوینده کمی شل و بیفراز و فرود میخواند اما غیر از همان اوایل، من را اذیت نمیکرد. امتیاز: ۴ از ۵ (یک نمره برای بعضی عاشقانههای لوسشان کم کردم که جا داشت بهتر روایت شود. :)) #کتاب_های_1403 📖: پاییز آمد، گلستان جعفریان، سورهٔ مهر
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.