یادداشت mobina
7 روز پیش

داستانِ این کتاب از جایی شروع میشه که یه گربه، بدون حرف، حال کسی رو بهتر میکنه، فقط چون هست. 🐈 کتاب "او و گربهاش"، مجموعهای از چهار داستان کوتاهه که هرکدوم داستانِ یه گربه و صاحبشه. گربههایی که صاحبهاشون زنانی خسته، گاهی ناامید و گاهی درگیر تصمیمهای بزرگ زندگیان. چیزی که کتاب رو قشنگ میکنه اینه که همهی این گربهها به نوعی با هم در ارتباطن، و به شکلی لطیف، زندگیِ آدمهاشون هم به هم گره خورده. به نظرم این یکی از نقاط قوت کتابه؛ چون در عین اینکه هر بخش قصهی خودش رو داره، حس کلیِ یه جهانِ مشترک و به هم پیوسته رو بهتون میده. 🌱 توی هر بخش، علاوه بر اینکه داستان رو از دیدِ صاحب گربهها میخونیم، بخشهایی هم از دیدِ خودِ گربهها روایت میشه و از دریچهی نگاه اونها به زندگیِ آدمهاشون نگاه میکنیم—که خیلی دلنشینه. این گربهها حرف نمیزنن، نصیحت نمیکنن، کاری نمیکنن—فقط هستن. و همین بودنشونه که زندگیِ آدمهاشون رو، حتی برای لحظهای، زیباتر میکنه. 🐾🤍 از لحاظ شخصیتپردازی، میشه گفت کرکترهای اصلی و گربهها، خوب شخصیتپردازی شدن. نویسنده با کمترین دیتا، اونها رو باورپذیر کرده و میتونیم درکشون کنیم. کرکترهای این کتاب زنهاییان که درگیر نوعی تنهایی یا بحران درونیان. بعضیهاشون از روابطِ شکسته بیرون اومدن، بعضیها دنبال معنا هستن، و بعضیها فقط سعی دارن روز رو شب کنن. چیزی که بین همهشون مشترکه، سکوت و درونگراییشونه—و نویسنده اینو خوب نشون داده. کرکترها پیچیده نیستن، ولی ملموس و صادقن. نویسنده نمیخواد مشکلشونو حل کنه، فقط نشون میده که چطوری حضور یه موجود کوچیک—یه گربه—میتونه توی این مسیر همراه باشه.❤️🩹 ولی از طرفی، کرکترهای فرعی کتاب، به نظرم اونقدر بهشون پرداخته نشده بود و برای من تکبعدی باقی موندن. از لحاظ فضاسازی، نویسنده اون فضای ساده و دلگیر شهری رو خوب نشون داده. آپارتمانهای کوچیک، خیابونهای خلوت، بارون و... با کمترین توصیفها ساخته شدن. ولی این سادگی باعث نمیشه فضا گنگ یا ناقص باشه؛ برعکس، همهچی ملموسه.🏙 در کل، این کتاب روند آرومی داره. کتابیه که شاید خیلی اتفاق خاصی توش نیفته، ولی خستهکننده نیست (حداقل برای من نبود). روایتش آروم و دلنشینه، و اگه دنبالِ یه داستان آروم هستین و گربهها رو دوست دارین، حتماً پیشنهادش میکنم.✨️
(0/1000)
mobina
6 روز پیش
1