یادداشت سهیل خرسند
1402/5/17
4.1
14
حسد دیوی است که از خود مایه میگیرد و از خود میزاید. از شکسپیر گفتن، حقیقتا حرف اضافه زدن است. او و آثارش نه نیاز به معرفی من دارد و نه نیاز به تعریف یا تمجید من. حقیر در گذشتهی نه چندان دور، خواندن شکسپیر را با خونینترین نمایشنامهی او یعنی «تیتوس آندرونیکوس» آغاز نمودم، در ادامه «هملت» و «مکبث» را از او خوانده و امروز نیز توفیق به پایان رساندن یکی از آثار قوی او را داشتم. در وصف قلم نویسنده چیزی جز تمجید و ستایش برای گفتن ندارم و اما اگر شخصی از من بپرسد که اصولا خواندن تراژدیها در این دوره و زمانه چه سودی برای ما دارد و چرا باید آنها را خواند... ارجاعشان میدهم به مقدمهای که استاد «شاهرخ مسکوب» در ابتدای کتاب «افسانههای تبای» برای ما به یادگار گذاشته است. به عنوان سخن پایانی باید به ترجمهی اثر اشاره کنم. اتللو را با ترجمهی جناب محمود اعتمادزاده(بهآذین) خواندم و حقیقتا پسندیدمش. ایشان تلاش زیادی نموده بود که وزن و لطافت قلم نویسنده را حفظ نماید و از نظر حقیر در کار خود کاملا موفق بود و اثری خوب را برای ما خوانندهها به یادگار گذاشت. یاد ایشان و استاد شاهرخ مسکوب گرامی
20
(0/1000)
نظرات
1402/5/18
حالا نمایشنامه کمدی اشتباهات رو از شکسپیر بخونید تا وسط خونه از شدت خنده پهن بشید تا بیشتر متوجه نبوغ این بزرگوار بشید 😊😉 شکسپیر همونطوری که میتونه خونین مثل تیتوس آندرونیکوس بنویسه ، همونطوری که میتونه دل آدم رو برای دزدمونا و اوفیلیا به درد بیاره ، همونطوری که میتونه ما رو از یاگو متنفر کنه ، همونطوری که میتونه کاری کنه که به سقوط لیدی مکبث با دیده ترحم نگاه کنیم ، همونطوری که میتونه مارو از دست شاه لیر عصبی کنه ، میتونه با کمدی اشتباهاتش یه چند ساعت مارو بخندونه و از دنیا و اطرافمون رها کنه.
1
0
1402/5/18
0