یادداشت کتابفام
1404/4/13
۱۸۱ صفحه در ۵ ساعت و ۳۰ دقیقه. «خالد خلیفه» در رمان شگفتانگیز خود «مردن کار سختی است» میگوید اگر واقعن میخواهید داستانی را حذف یا تحریف کنید، باید آن را به چندین داستان مختلف با پایانهای متفاوت و جزئیات تصادفی فراوان تبدیل کنید. او به سادگیهای تسلیبخش روایت اشاره میکند و میگوید یکی از دلایلی که به ادبیات روی میآوریم به عنوان یک مرهم است؛ بیان پیوندهایی که ما را به هم نزدیک میکنند و نه تقسیمهایی که "ما" را از هم میپاشد. و با این حال، چه اتفاقی میافتد وقتی آن ادبیات در منظرهای اتفاق میافتد که چنین وابستگیهایی در آن قطع شدهاند، جایی که اکنون آداب و مناسک همیشه، دیگر هیچ معنایی ندارند؟ این نگرانیها محور اصلی «مردن کار سختی است» میشود که در سوریه معاصر اتفاق میافتد و شامل تلاشهای سه کودک بالغ برای عمل به وصیت دم مرگ پدرشان است که همان دفن او در زادگاهش است؛ انتقال جسد پدر، «عبدالطیف»، از دمشق، جایی که در آن درگذشته به روستای زادگاهش در عنابیه، مسیری که در حالت عادی چند ساعت رانندگی بیشتر نیست اما در سوریه درگیر جنگ به چالشی گریبانگیر بدل میشود. با این حال، عادی، مفهومی نسبیست، زیرا رمان در سایهی جنگ داخلی سوریه اتفاق میافتد، جنگی که حتی ابتداییترین فعالیتها مانند پیدا کردن غذای کافی، رفتن به سر کار و بله، دفن مردهها را به یک جنگ تبدیل کرده است. مبارزهای حماسی علیه هرج و مرج همهجانبه که در آن هر کسی میتواند ناپدید شود. مرگ به قدری فراگیر است که دیگر حتی منبع پریشانی هم نیست بلکه تبدیل به فراری شده که حتی مورد حسرت زندهگان شده است. در طول این سفر جادهای شیطانی، فرازهایی از زندگی گذشتهی «بلبل» و خانوادهاش، با تمام درامهای ناقص و طبیعیشان، به سطح تاریک و غیرطبیعی زمان حال خیز برمیدارند و تغییر شکل میدهند و دست نیافتنیتر میشوند. مانند جسد پدر - که بدون توجه به ادکلنی که «فاطمه» بر آن میزند، همچنان نفخ میکند، هر روز که میگذرد تیرهتر و بادکردهتر میشود. به نظر میرسد خاطرهی سوریه در زمان صلح در حال فروپاشی است که جای خود را به جهنم کنونی میدهد، جایی که استثنایی به عادت تبدیل شده و تراژدیها، به سادگی پیش پا افتاده میشوند. جنگ داخلی یک تراژدی ملیست، اما همچنین، و شاید تلختر از همه، یک محاکمهی شخصی است. شگفتانگیزترین چیز در مورد این کتاب این است که توانست وجود داشته باشد، این که با صفحاتش دست نخورده از آتش به دست ما برسد. در تردیدهایش قویست، در نگاهش انسانی و در پایداریاش آرام.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.