یادداشت فاطیما

فاطیما

فاطیما

3 روز پیش

داس مرگ؛ پژواک
        کتاب خواندن انواع مختلفی دارد.
میتوانی در تنهایی و خلوت از آن لذت ببری ،
میتوانی با بهخوانیان هم خوانی کنی،
یا میتوانی پیش کسی بروی که کتاب را از قبل خوانده ، و لحظه به لحظه خواندنت را به او گزارش کنی .
این ، کاری بود که من کردم.
دوست خوبم ، ماهتاب ، ماه شب های نیل ، وقتی فهمید دارم مجموعه ای از شوسترمن میخوانم که او خیلی وقت پیش خوانده ، پیشنهاد این کار را داد. من هم از خدا خواسته قبول کردم.
این نوع هم خوانی نصفه و نیمه شاید عجیب بیاید ، ولی خوبی های خودش را داشت ؛ مواقعی بود که اسلامپ میشدم و انگار دیگر نمیخواستم تا مدتی ادامه بدهم ، ولی ماه با موذی گری های دوست داشتنی خاص خودش ، اجازه این کار را نمیداد و آنقدر چیز های جالبی در مورد آینده میگفت و سرنخ هایی به دستم می‌داد که مجبور میشدم هرچه زودتر جلد بعدی و بعدی را شروع کنم!
اولین بار بود. گفت و گوهایمان درمورد دنیای سیترا و روئن و شخصیت ها طوری عمیق میشد که گاه اختلاف نظرها بالا می‌گرفت و دوباره با پیش گرفتن موضوعی دیگر از داستان ، شعله کم کم آرام می‌شد. من ، خاطرات موهومش را دوباره به یادش می‌آوردم و او لبخند را بر لبهایم.
از این رو مجموعه ی داس مرگ شد یکی از سه جلدی های دوست داشتنی ام ، چون ما را بیش از پیش بهم نزدیک کرد و گذاشت بیشتر با ذهن و احساس هامان آشنا شویم.
خلاصه بگویم ، این مجموعه را بگذارید در لیست هم خوانی با گروهتان . ضرر نمیکنید که هیچ ، باعث می‌شود شخصیتی از خودتان را پیدا کنید که تا به حال از وجود آن بی خبر بودید !
به امید دیدار دوباره بین صفحات کتاب ♡
      
465

26

(0/1000)

نظرات

نعیمه

نعیمه

2 روز پیش

چه کار جالبی

1