یادداشت مهدیه عباسیان
1402/7/23
همان طور که از نام کتاب پیداست، جوانمرد نام دیگر تو کتابیست در مورد جوانمرد و جوانمردی. نظرآهاری کتاب را با جست و جوی ردپای جوانمردی در زمین و زمان آغاز می کند و در این مسیر به تعاریف مختلف جوانمردی چون عیاران، سربداران، اخیان، لوتیان، پهلوانان، صوفیان و... می پردازد. و در نهایت با معرفی شیخ ابوالحسن خرقانی به عنوان جوانمردی راستین ، چهل روایت مختلف را درباره او با نثری دلنشین و کوتاه بیان می کند. * این کتاب را برای بار سوم بود که می خواندم. نمی دانم جذاب بودن این کتاب را باید به نوع بیان دلنشین عرفان نظرآهاری نسبت بدهم یا آشنا بودن با ابوالحسن خرقانی و آرامگاه او از دوران کودکی و یا فرد بسیار عزیزی که خواندن این کتاب را به من پیشنهاد داد... یادم می آید نادر ابراهیمی در یکی از قسمت های کتاب "چهل نامه ی کوتاه به همسرم " نوشته بود که با قاب کردن عکس ها و به در و دیوار زدن خاطره ها مخالف است. چون این کار تنها چهره ی عزیزان و خاطرات زیبا را برای ما عادی می کند. این بار بعد از خواندن این کتاب داشتم به این فکر می کردم که بارها با بعضی از روایات این کتاب در آرامگاه خرقانی روبه رو شده بودم ولی طبق عادت، به سادگی از آن ها گذشته بودم... - روایت سی و نهم آن پیرمرد همیشه خاموش بود و هیچ وقت سخن نمی گفت. اما آن روز سخن گفت. آن روز که جوانمردان از او درباره ی خدا پرسیدند، درباره ی آنکه چگونه می توان خدا را به دست آورد. پیرمرد گفت: خدا هر روز چیزی به شما می دهد،تا شما را از سر خویش باز کند، تا خود را به شما ندهد. اما شما به هیچ به هیچ، به هیچ چیز مشغول نشوید. بروید و با خدا مصر باشید تا شما را به چیزی از سر خود باز نکند. از او تنها خودش را بخواهید و تنها با خودش خرسند شوید.
1
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.