یادداشت نوید نظری

        نکته طلایی این که حسد گناه بنی‌آدم نسبت به هم اوست؛ آن‌جاکه کبر خطای شیطان در برابر خداوند و آز و طمع گناه آدمی در برابر آفریدگار است. و خداوند از هردوی این گناه گذشت و عقوبت آن را به وقتی دیگر نهاد و به هبوط فرمان داد تا در زمین جانشینی بگمارد. اما آتش حسد شعله کشید و جان بنی‌آدم را گرفت و هر که انسانی را بکشد همچون کسی است که جهانی را میرانده است و اگر این قتل از حسد باشد یعنی به تمام جهان حسد می‌ورزد.
پیچیدگی شخصیت یاگو در کار متفاوت از سایر آثار شکسپیر است؛ ریشه حسد او روشن نیست؛ تعصب نژادی، رشک بر فرمانروایی مقتدر، سوء ظنی مشعر بر رابطه اتللو با امیلیا همسر یاگو...
هر چه که هست حسد خرد، فهم و آگاهی را می‌سوزاند و سفاهت، وهم و تباهی می‌نشاند.
شراره‌های حسد در این نمایشنامه اتللو، با نفس شیطانی وسعت گرفته تا اخگر‌های سهم‌گین آن سایر رذایل اخلاقی را در وجود آدمی داغ کرده و به سوزاندن وادارد. سخن‌چینی، شتاب‌زدگی، بدگمانی، خردستیزی و تعصبات بیجا همه در آتش حسد است که امکان شعله‌ور شدن دارند و ریشه حسد تنگ‌نظری و تنگنای قلب آدمی است؛ چه اینکه اگر قلب بزرگ باشد اسب ناساز‌گار حسد را در آن میدان یارای صحنه‌آرایی نیست.
شکسپیر با قوتی مثال‌زدنی و با خردی پیامبرگونه در نمایشنامه‌های خود در تلاش است اخلاق را به زندگی بازگرداند، فضائل را ارج نهد و رذائل را بزداید. او در این اثر به خوبی خاصیت آتش‌گری اخگرهای مست حسد را به تصویر کشیده است. آن‌جا که خرد مردی رو به زوال می‌رود و به نیرنگ حسودان همه هستی خود را، عشقش، مقام‌ش، تدبیرش را تباه می‌کند.
      
1.4k

32

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.