یادداشت سید حسن عمادی
1404/1/10

شکوفهای که بر درخت پیر شد این رمان نوجوان را ۷-۸ سال پیش، وقتی نوجوان بودم خوانده بودم. و امروز با دیدن کتاب در بهخوان، دو نکته از متن و فرامتن کتاب در خاطرم زنده شد. یادم هست که ابتکار نویسنده در ترکیب چند داستان کهن ایرانی با یکدیگر و با داستانهای نوین غربی برایم بسیار جالب بود. نویسنده فرزند زمان خویشتن (عصر بشقاب و آنتن) بوده و با هوشمندی خواسته بود نحوهی تعاملِ -یا تقابلِ- فرهنگ ریشهدار ایرانی با فرهنگهای وارداتی -یا تحمیلی- را در قالب داستان تجسّم ببخشد. و تا حدود زیادی هم توانسته بود؛ یعنی میتوانست، اگر... «اگر»ش میافتد در نکتهی فرامتنی: به خاطر دارم که هنگام خواندن کتاب (شاید با دیدن تاریخ مقدمهی نویسنده*) حسرت خوردم که چرا این کتاب اینقدر دیر شناخته شده؟ کتابی که در زمان نگارش (اوایل دههی هفتاد) میتوانست یک پدیدهی فرهنگیِ -حتی- تاریخساز باشد، در اواسط دههی نود گُل میکند و به اثری تاریخ مصرف گذشته تبدیل میشود! (با جستجویی سریع برای این یادداشت، دیدم چاپ اول کتاب در سال ۱۳۷۰ بوده؛ رهبری سال ۷۳ آن را تحسین کردهاند؛ این تحسین در سال ۹۵ رونمایی شده! و آنطور که میدانم، بعد از انتشار این تقریظ بود که نام کتاب خیلی دهان به دهان پیچید.)** در این فاصلهی چندین ساله، سلیقهی رمانخوانی و نکتهآموزی نوجوانان تغییر کرده بود، موضوع داغ کتاب از دهان افتاده بود، و نوجوانانی که قرار بود مخاطب رمان باشند احتمالاً فرزندانی در آستانهی نوجوانی داشتند! حالا دیگر حلوا حلوا کردن کتاب، مثل این بود که با ذوق و شوق کتابچهی ساخت آهنگ در نوکیا ۱۱۰۰ را به کودکان نسل هوش مصنوعی معرفی کنی. * متاسفانه کتاب را در کتابخانهام پیدا نکردم و نشد از این مورد مطمئن شوم. ** از دقیق بودن تاریخهای این یکی پرانتز هم مطمئن نیستم.🙇 (خبر تکمیلی: کتابی که از سال ۷۰ تا ۹۵ در ۲۵ سال فقط ۱۲ نوبت چاپ شده بود، ۱۸ ماه پس از انتشار تقریظ رهبری به چاپ سیُم رسیده است!)
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.