یادداشت فرفری موی غزل‌ساز

        آخرین کتابی که توی ژانر وحشت خوندم، مربوط به 10 سال پیش و  مجموعه‌ی لردلاس از دارن شان بود. البته باید بگم این کتاب به اندازه‌ی اون مجموعه ترسناک نبود ولی به هر حال، خوب بود.
داستان در مورد دختر نوجوونی به نام سلناست که استعداد فوق‌العاده‌ای توی تئاتر داره. سلنا به عنوان نقش اول نمایش رومئو و ژولیت انتخاب میشه ولی به طور همزمان، یادداشت‌های تهدیدآمیزی به دستش می‌رسه. یادداشت‌هایی که بهش هشدار میدن توی نمایش بازی نکنه.
سلنا به این تهدیدها توجهی نمی‌کنه اما با گذشت زمان، تهدیدها خطرناک‌تر میشن و چندتا از دوستانش آسیب جدی می‌بینن. چیزی که برای من قابل قبول نبود، این بود که سلنا این موضوع رو به صورت جدی با پلیس یا معلمش در میون نذاشت. معلمش خیلی سرسری از این موضوع رد شد در صورتی که سلنا می‌تونست یادداشت‌های تهدیدآمیز رو به عنوان مدرک بهش نشون بده. می‌تونم درک کنم که این نمایش براش خیلی مهم بوده، اما نه اون‌قدری که بخاطرش دوستانش آسیب ببینن. 
آیا سلنا می‌تونه بفهمه فردی که تهدیدش می‌کنه کیه؟ این فرد خطرناک، دوسته یا دشمن؟
      
4

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.