یادداشت علی عقیلی نسب
1402/5/9
بسم الله الرحمن الرحیم دو روایت داستانی و یک روایت تاریخی از واقعه کربلا. روایت اول: روایتی از داستان جناب حر ابن یزید ریاحی است. از لحظه حرکت حر همراه با لشکرش تا لحظه تحول و پیوستن به اصحاب سیدالشهداء و شهادت در رکاب ایشان. روایتی متوسط و دارای پریشانیها و تردیدهای گاها اغراق آمیز و در یک مورد، ضد و نقیض. مثلا ایشان تا لحظاتی قبل در شک و تردید بود که چرا به مقابله با نوه پیامبر تن داده و ناگهان دبدون ذرهای تردید عصبانی میشود و با سیدالشهدا به جدالی لفظی و تند میپردازد. درست است که روایات داستانی ریشه در واقعیت دارند و مثل داستان نیستند، که (حداقل) بخش غالبیشان را تخیل تشکیل میدهد، اما آن بخشهای روایت که جزو اتفاقات ضبط شده در واقعیت نیستند نباید قربانی واقعیت شوند و بیمنطق جلوه کنند. روایت دوم: روایتی کاملا تاریخی از سیدالشهدا. از ولادت تا شهادت ایشان. به یاد ندارم که نویسنده دخل و تصرفی در این روایت کرده باشد. حقیقتا بخشهای مربوط به روز عاشورا شبیه به روایت پنجم کتاب فراموشان بود. فقط با طول و تفصیل بیشتر. حضور این روایت را اینجا لازم نمیدانم. اگر بنا است تاریخ گفته شود پس چرا باید به شکل مجمل واقعه کربلا روایت و بخشهای زیادی از حذف شود. کاملتر و بدون زوائد این واقعه در کتب تاریخی مختلفی ذکر شده و لازم نیست عینا همانها در این کتاب آورده شود. روایت سوم: دومین روایت داستانی کتاب که باز هم از جناب حر است. روایتی قویتر از روایت اول و با بیان صحیح و درست شکها و تردیدهای ایشان. بدون بیمنطقی و اغراق. همچنین این روایت میتواند یک داستان نیمه بلند باشد. شخصیتهای خیالی و اتفاقاتی که در تاریخ ذکر نشدهاند بخش غالب داستان را شکل میدهند و بخشهای واقعی کمتر از آنند که به داستان بودنش ضربه بزنند. هر چند که نمیدانم نویسنده این روایت سوم را عامدانه داستان کرده یا قصدش نوشتن روایت داستانی بوده و اتفاقا کارش به اینجا کشیده. با تمام اشکالاتی که به روایت اول و دوم این مجموعه وارد کردم، شاید برای کسانی که داستان و مشتقاتش برای آنها صرفا جنبهی تفریحی دارد خیلی آزاردهنده نباشد و قابل خواندن باشد. اما مخاطبان حرفهای داستان هم نباید از روایت سوم اجتناب کنند و حتما آن را، به عنوان مواجههای با ادبیات تاریخی_مذهبی، بخوانند.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.