یادداشت dream.m
1404/6/1 - 21:28
اگه فکر میکنی دزدیدن یه عصا چیز مهمی نیست، صبر کن تا «عصای سلطنتی» رو بخونی! توی کشور خیالی سایلداویا، شاه فقط وقتی میتونه حکومت کنه که تو جشن بزرگ سالانه، عصای سلطنتی دستش باشه. حالا فکر کن این عصا گم بشه یا بدتر از اون، بیفته دست دشمنهای کشور! ماجرا از همینجا شروع میشه. تنتن اتفاقی سر از نقشهی خطرناک بورداویاها درمیاره. اونا میخوان شاه رو جلوی مردم تحقیر کنن تا بتونن کشور رو تسخیر کنن. تعقیب و گریز، جاسوسبازی، کلی صحنههای خندهدار و البته لحظات پرهیجان، همه با هم قاطی میشن تا تنتن و میلو بتونن عصا رو درست سر موقع به جشن برسونن. این داستان برای نبچهها عالیه چون هم پر از ماجراجوییه و هم یه جور درس غیرمستقیم دربارهی تاریخ و سیاست داره. شاید اولش به نظر فقط یه ماجرای سرگرمکننده باشه، ولی پشتش حرف بزرگی هست: اینکه یه نماد (مثل همون عصا) میتونه گاهی سرنوشت یک ملت رو عوض کنه.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.