یادداشت نعیمک

نعیمک

نعیمک

4 روز پیش

داستان های عبرت انگیز
        فکر کنم کسانی که سراغ این کتاب می‌روند اسم سروانتس را حتماً شنیدند و یا بعد از خواندن «دن‌کیشوت» دنبال داستان دیگری از او بودند. این کتاب از یک مجموعه است که اسمی برایش ندارم اما سراغ داستانی‌هایی از کشورهای مختلف رفته و ظاهراً زیرنظر قاسم صنعوی بوده و انتشارات دوستان چاپ کرده. داستان‌ها به معنای واقعی کلمه قصه هستند و البته قصه‌هایی به حال‌وهوای آن زمان و پر از شازده و زنان زیبا و عاشق و معشوق‌هایی که صفحه آخر بهم می‌رسند یا خانواده‌هایی که به لطف قضا و قدر دوباره با یکدیگر ملاقات می‌کنند. 
برای من داستان‌های یادآوری «داستان‌»‌های شکسپیر بودند. زنانی که خیلی زیبا هستند و می‌خواهند به معشوق خورد برسند. مردانی که برای کسب جاه و جلال راهی دنیا می‌شوند و عاشق دختری قهوه‌چی می‌شوند. مردانی که با زنانی هم‌خوابه می‌شوند و بعد با همان‌ها ازدواج می‌کنند. زنانی که باکرگی را گوهری می‌دانند برای خود. داستان‌ها مدام تکرار همین‌ها است. اگر از خواندن قصه‌های قدیمی یا بهتر است بگویم خیلی قدیمی لذت می‌برید این کتاب را بخوانید اما اگر دنبال بیرون کشیدن فرم یا محتوا از آن هستید بهتر است بی‌خیال آن شوید چون با ایده‌های و نظرگاه‌های امروزی کتاب پر از مردسالاری و روایت‌های سکسیستی و ضدزن است. 
آیا این ارزش کتاب را کم می‌کند؟ نه! تنها از این منظر به این موضوع اشاره کردم که داستان‌های آن زمان را می‌شود با شرایط امروزی هم خواند اما یادمان نرود که قصه‌ها برای زمان خیلی قدیم هستند. 
یک مثال بزنم: داستان آخر از زبان دو سگ نوشته شده اما همین از زبان سگ‌ها برای نویسنده‌ی آن زمانی خیلی پیچیده بوده پس کلی ماجرا چیده که به زبان درآمدن سگ‌ها را شبیه معجزه ببیند و انسانی که کنار سگ‌ها بوده خیلی اتفاقی به حرف‌های آن‌ها گوش داده و آن را روی کاغذ درآورده در حالی که در روایت‌های امروزی اصلاً لزومی به این همه مقدمه‌چینی نیست. بقیۀ ماجراها هم همین طور. همیشه قصه در حال روایت از «زبان» کسی است. حتی راوی حضور مستقیم (از طرق زبان و لحن) در داستان‌ها دارد.
      
6

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.