یادداشت asal

asal

asal

3 روز پیش

        به‌ نظرم بعضی کتابا فقط یه داستان ساده برات تعریف نمیکنن، میان دستتو میگیرن، آروم میبرنت یه گوشه‌ی خلوت، میشینن کنارت و میگن: "بیا یه کم با هم گریه کنیم."

"پیش از آنکه قهوه سرد شود" از اون کتاباست.
هیچ‌وقت فکر نمیکردم یه داستان با این حجم از سادگی ، بتونه انقدر منو از درون بلرزونه.
تو دل یه کافه‌ی قدیمی، جایی که میتونی توش توی زمان سفر کنی ( ولی فقط تا قبل از اینکه قهوه‌ت سرد بشه)، شخصیت‌هایی رو میبینی که انگار خیلی زود میشن دوستای قدیمیت.
هرکدومشون با یه غم قشنگ، یه حس ناتموم، یه حرف نزده و یه تیکه از تو.

فضای کتاب مثل یه پتو توی یه روز ابری بود. ساده و آروم و گرم. توی این شرایط پر استرس بدجوری لازمش داشتم.

کاراکترا؟ عزیزای دل من شدن. نمیتونم حتی یه نفرشونو جدا کنم و بگم این یکی رو بیشتر دوست داشتم، چون همشون، به یه شکل دوست داشتنی بودن.

اگه دنبال یه داستان آروم اما عمیق میگردین، این کتابو از دست ندین.

قطعاً ادامه‌ی مجموعه رو میخونم. چون هنوز دلم میخواد برگردم اون کافه‌ی کوچیک، یه قهوه‌ی دیگه سفارش بدم، و باز با یه نفر جدید، یه لحظه‌ی ناتموم رو زندگی کنم.
      
1.4k

44

(0/1000)

نظرات

خیلی زیبا نواختیییی به به 

1

zi•

zi•

3 روز پیش

توصیف شما بشدت دقیق و پر از وایب قشنگ بود.
درست حس کتاب رو توضیح دادی!

1

حوری . ن

حوری . ن

2 روز پیش

چقدر  شیرین توضیح دادید 
مثل اسمتون مثل عسل   
1

1

asal

asal

2 روز پیش

وای ممنون ❣️😭 

0

نرگس🌱

نرگس🌱

2 روز پیش

حتما باید بخونمش پس🥲
1

1

asal

asal

2 روز پیش

صد در صد 🤌🏻 

0