یادداشت سید علی مرعشی
1401/4/11
«چند روایت معتبر» مصطفی مستور مرگ اقسامی دارد! مرگ طبیعی، کشته شدن به دست فردی دیگر و خودکشی کردن؛ و این اقسام بهانه ای است برای پرداختن نسبت آدم ها در مواجهه با آن؛ در «چند روایت معتبر درباره ی مرگ» مرگ در اوضاع متفاوتی پدیدار می شود:موضوع، محمول،ظرف و... ولی با این حال احساسات مختلفی که برای افراد پیش می آورد باعث نمی شود تا سلسله داستان از نظام واحدتش خارج شود واین وحدت در عین کثرت تبدیل به زیبایی بی بدیلی می شود تا جایی که نویسنده متن حاضر جرات کند و «مستور» را فاضل نظری دنیای نثر معاصر بداند. «در چشم هات شنا می کنم و در دست هات می میرم» شاید شورانگیزترین داستان این کتاب است! از داستان چیزی نمیگویم اما فقط حیرت زده به شخصیت های آشنای آن می نگرم که در کتاب ها و داستان های دیگر مستور بسان قطعات پازلی از زاویه ای دیگر قبلا جان گرفتند و در این اثر فرجام شان را به نظاره نشستم. بسی زیبا و یادآور فیلمنامه های قوی هالیوودی!
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.