یادداشت Zeinab

Zeinab

Zeinab

2 روز پیش

         با کنجکاوی شروع کردم. هم امید داشتم و هم ته ذهنم ناامید بودم. دوست داشتم نمازم غرق کسالت نباشد.  میخواستم نمازی بخوانم که زنده باشد.
وقتی کتاب را هدیه گرفتم، فکر کردم این همان تیری‌ست که به هدف می‌خورد.
چند صفحه خواندم که سِرّی برایم فاش شد.
می‌دانی کدام رخ خدا را فراموش کردی که نمی‌توانی عاشقش شوی؟
آنچه در علی دیدی و عاشقش شدی!
      
5

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.