یادداشت هانیه
1403/6/25
داستان از زبان زنی چهل ساله بهنام مارتا روایت میشود که از نوجوانی با بیماری روانی دست و پنجه نرم میکند. بیماری او نهتنها خودش، بلکه اطرافیان مارتا را تحت تاثیر قرار داده است. ازنظر بقیه، مارتا زنی باهوش، زیبا و نویسندهای موفق است که زندگی عاشقانهای با همسر خود پاتریک دارد. اما آنچه در درون مارتا میگذرد متفاوت با اینهاست و بهبیان دیگر، زنده بودن برایش سختتر از بقیه مردم است. چند نفر که تجربهی خواندن این کتاب را داشتند، داستان از جایی به بعد برایشان خستهکننده بود. اما من با مارتا عمیقا همذاتپنداری کردم. و درک میکنم که روزهایی از زندگی میتواند همیناندازه خسته کننده و کسالتبار باشد. مثل افتادن در دریایی متلاطم که گاهی به سطحش میآیی و گاهی به قعر میروی. ترجمه بسیار روان بود و حداقل میزان سانسور را داشت.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.