یادداشت شیدا
1403/4/27
3.8
125
رویایی غم انگیز؛ میخواهم رو راست باشم، مواجهه با 100-200 صفحه ی اول به سختی برایم پیش میرفت، تشابهات اسمی، خط داستانی پیچیده و نثر جادویی و همچنین واقع گرایی ملموس کتاب همچنان برایم غریبه بنظر میرسید. چند روزی از او فاصله گرفتم و حتی تصمیم داشتم که " وقتم را هدر ندهم" و ادامه ی آن را نخوانم. اما یک شب چیزی درونی به من گفت شانسی دوباره به کتاب بدهم و شروع به خواندن کردم و دو روز بعد آن را به اتمام رساندم. این کتاب برای من سفری اعجاب انگیز به درون خانواده ای تنیده در غبار سحر آمیز تنهایی بود و به من این امکان را میداد تا همراه با شخصیت ها به گذار زندگی پرتلاطم و همراه با خاموشی عجیب ناشی از واقعیت بنشینم. هرکدام از نسلهای این خانواده به صورت منحصر بفردی راه خود را به سوی تنهایی و انزوا باز می یافت و این نه به خاطر طلسمی دیرینه بلکه به دلیل گذشت زمان و واقعیت زندگی میسر میشد. توضیحاتی دقیق و با جزئیات درباره ی شخصیت ها و آشنایی با شجره نامه ی آنها احساس شناختی عمیق را در خواننده بر می انگیخت و هنگامی که نویسنده از توقف زمان در کتاب سخن میگفت میشد به صورتی کاملا ملموس با آن ارتباط برقرار کرد زیرا هرکدام از ما در زندگی های روزمره خود آن ساعت های طولانی توقف زمان را حس کرده ایم که زهری از گذر بی پرده ی عمر را به همراه دارند. باید اقرار کنم که جادوی نهفته در سطر سطر این کتاب بینهایت برایم لذت بخش بود و تاثیری در من گذاشت تا به قدرت ادبیات و کاری که میتواند با قلب هایمان انجام دهد بیشتر ایمان بیاورم. درنهایت از همه میخواهم تا هیچگاه لذت همنشینی با خانواده ی بوئندیا را از خود دریغ نکنند و هرچه زودتر خوانش کتاب را شروع کنند ✨
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.