یادداشت مینا

مینا

مینا

1404/2/21

        چی بگم اصن؟ وااای! خیلی فوق‌العاده بود.خیلی. خیلی!

خب، اول اینکه دلیل اینکه رفتم سراغ خوندن آیسخولوس، به طور خاص فقط و فقط خوندن تراژدی اورستیا یعنی سه‌گانه‌ی آگاممنون ، نیاز آوران و الاهگان انتقام بود. و بنابراین بعد از اینکه این بخش رو تموم کردم، عملا کتاب برای من تموم شده بود و دیگه کاری به باقی نمایشنامه‌های آیسخولوس نداشتم. شاید یه زمانی برگردم بخونمشون ولی فعلا کتاب برام تموم شده‌ست. پس نظری راجع به پنجاه درصد دوم کتاب ندارم.

نمی‌دونم چرا تصوری که از دوران نوجوونی بعد از خوندن ادیسه داشتم، این همه سال منو از خوندن نمایشنامه‌ها و تراژدی‌های یونانی دور نگه داشته بود. ولی یه هوس ناگهانی باعث شد برم سراغ این سه‌گانه و خداروشکر که رفتم. و نه اینکه بگم داستان کمبود خاصی داشت ولی مطمئنم یه بخشی زیادی ازین تجربه‌ی عالی رو مدیون عبدالله کوثری، مترجم این کارم. جوری که این آدم این نثر سنگین و قدیمی رو به فارسی شعرگونه و با حال و هوای متون کهن ترجمه کرده، خوندن این نمایشنامه‌ها رو خیلی خیلی لذت بخش کرد. کتابم پر شده از خطوط هایلایت شده و یادداشت‌های خودم از داستان و شخصیت‌ها و نظرات شخصیم. و حس می‌کنم این کتاب یکی ازونایی بود که باهاشون زندگی کردم.

خلاصه‌ی خیلی خلاصه‌ی داستان (!): با اسپویل
***
بعد از جنگ تروا، آگاممنون که حالا پیروز شده، بعد از ده سال برمیگرده به سرزمینش آرگوس بی‌خبر ازینکه همسرش کلوتمنسترا نقشه‌ی قتل اون رو کشیده، به انتقام قربانی کردن دخترشون به دست خود آگاممنون. کلوتمنسترا موفق به کشتن آگاممنون میشه و با معشوق جدیدش به تخت میشینه (بخش اول تراژدی). پسر آگاممنون و کلوتمنسترا یعنی اورستس در به در میشه ولی بعدها برمیگرده و قسم می‌خوره انتقام خون پدرشو بگیره. و همین کارم میکنه. با حیله وارد قصر میشه و مادرش و معشوق اونو به قتل می‌رسونه (بخش دوم تراژدی). و بعد اورستس که دستش به خون مادرش آلوده‌ست و الاهگان انتقام به دنبالشن، به معبد آپولون و بعد آتنا فرار میکنه تا امان بخواد و از خدایان درخواست میکنه که برای اعمالش به داوری بشینن. آتنا دادگاهی بزرگ ترتیب میده تا درمورد سرنوشت اورستس تصمیم گرفته بشه. شاهد و یاور اورستس آپولونه و طرف مقابل هم الاهگان انتقامن که به فرمان تقدیر باید مادرکش رو نابود کنن. در نهایت دادگاه به نفع اورستس تموم میشه و با پادرمیونی آتنا، الاهگان دست از انتقام برمیدارن (بخش سوم تراژدی).
***

خلاصه‌شو شاید خیلی جالب تعریف نکرده باشم! :)))) ولی قول میدم لحن داستان انقد گیراست که نشه کتابو گذاشت زمین. خود من که راه میرفتم و عین شعر با صدای بلند میخوندمش. این نمایشنامه‌ها برای خوندن خیلی راحت‌ترن تا اجرا، چون بعضاً دیالوگای خیلی طولانی دارن و با سیستم نمایشنامه‌های مدرن تفاوت دارن.

حالا این که اصلا چیشد یکاره رفتم سراغ این تراژدی خاص... تو یوتیوب یه ویدئو دیدم که توش بوک‌توبرش داشت نسخه‌ی ترجمه‌ی
Anne Carson 
رو از سه‌گانه اورستیا میخوند و هی به‌به و چه‌چه می‌کرد از ترجمه‌ی کتاب و خود داستان. و منم کنجکاو شدم رفتم سراغش دیگه... البته چیزی که کارسون ترجمه کرده، دقیقا همین اورستیای آیسخولوس نیست، بلکه ترکیب آگاممنون از آیسخولوس، الکترا از سوفوکل و اورستس از اوریپیده. اونارم میخونم به زودی!
      
11

6

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.