یادداشت
1403/6/22
اولین کتابی که توی فضای سنگین ترم یک مجبور به خوندنش بودیم و تقریبا ۱۰-۲۰ درصد ازش متوجه شدم. اما در ادامه از خیلی جاها درباره ایدهی اصلی دورکیم شنیدم و دوباره سری بهش زدم. کتاب تو فضای اولین گامهای تاسیس علم جامعهشناسی نوشته شده و روشش اینطوری که معلوم میکنه: چی جامعهشناسی نیست و با جدا کردن اون از رشتههای دیگه سعی بر تعریف رشته جامعهشناسی داره. اونچه خیلی مهمه در فهم کتاب آشنایی نسبی با کلیدواژههای فلسفی که اگر خودم اون زمان خوب میدونستمشون خیلی کارم راه میافتاد. ذهنی(سوبژکتیو) و عینی(ابژکتیو) مفهوم بسیار مهم (دیدن به مثابه شی) به همین دیدن ابژکتیو اشاره داره، یعنی اون امر اجتماعی رو مثل یک وسیله مثلا (داس) ببین که بیرون از خودت وجود داره. چون چیزهای اجتماعی یه جوریه که همه فکر میکنن بلدن، باعث فهم نادرست اونا از واقعیت میشه. برای دونستن (واقعیت) باید مثل یک شی بیرون از خودت مورد مطالعش قرار بدی و طبق قوانین اون جلو بری، برای مثال (داس) هم همینطوره، تو اگه فلان جور نگیریش و هرطور که دلت بخواد ازش استفاده کنی، مثلا از جای تیزش بگیری، قطعا به خودت آسیب وارد میکنی. پس جامعه و امر اجتماعی رو هم با قوانین خودش و بیرون از خودت ببین.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.