یادداشت سارا حاجیها

        بالاخره ماجراهای محسن قصه ی ما هم تموم شد و من واقعا خوشحالم که با این آبنبات های خوشمزه توی زندگیم آشنا شدم.همیشه محسن، بی بی، دایی اکبر،اقا جون،ملیحه و دکتر ،قدرت پلنگ،گامبو جان و هزار و یک شخصیت این کتاب یه گوشه ذهنم جا دارن و دارن توی بجنورد خوشحال زندگی میکنن و بعضی وقتا هم اخر هفته ها میرن بش قارداش:)
      
6

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.