یادداشت
1403/8/19
2.0
1
🎬: شانزده سال پیش ریچل پرایس در حالی که دخترش، یعنی آنابل دو ساله را در ماشین رها کرده، ناپدید شده است. الان و در زمان حال یک مستندساز تصمیم میگیرد واقعیتهای زندگی ریچل را جلوی دوربین بیاورد تا شاید به حل پرونده کمکی بشود. اما در میانههای ضبط برنامه، اتفاق غیرقابلباوری میافتد؛ ریچل پرایس صحیح و سالم به خانه بازمیگردد. ولی آنابل به او اعتماد ندارد و همه اینها آغاز شک و تردیدهایی میشود که او نسبت به مادرش و تمام اتفاقات ۱۶سال پیش پیدا میکند. 🎬: بازگشت ریچل پرایس شروع خوبی داشت. انقدر که تا حدود صفحه ۱۰۰ بهش امیدوار بودم و با اینکه ریتم آرامی داشت ولی خسته کننده نبود. اما متاسفانه نتوانست این حالت رو حفظ کند و از یک جایی به بعد کند، بدون هیجان و قابل حدس شد. من از هالی جکسون سه گانه کشف قتل را قبلا خوانده بودم و در آن مجموعه، از دو جلد اول خیلی خوشم آمده بود. با تصور کتابی شبیه آنها به سراغ ریچل پرایس آمدم ولی ناامیدم کرد و اصلا این کتاب در آن حد نبود. علاوه بر اینکه ریتم کتاب کند بود، زیاده گویی هم داشت و میشد داستان را در حجم خیلی کمتری جمع کرد. در نهایت هم چیزی که ضربه اصلی را به من زد، پایان بندی نه چندان راضی کننده آن بود. انگار همه چیز سرهم بندی شد تا داستان به راحتی و سادگی تمام شود. خلاصه من این کتاب را پیشنهاد نمیکنم، به خصوص اگر دنبال داستانی با هیجان بالا میگردید، به نظرم میشود کتابهای بهتری جایگزین کرد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.