یادداشت نگار عباسزاده
1400/11/6
وقتی جنگها شروع میشن و برنده و بازندهشون معلوم میشه، وقتی دزدای دریایی گنجشون رو پیدا میکنن و اژدهاها دشمناشونو برای صبحونه میخورن، یکی باید داستان پیچیدهی اونا رو تعریف کنه؛ این خودش یه جور جادوئه. همه چی به شنونده بستگی داره و هر شنونده، داستان متفاوتی رو میشنوه و تاثیری روش میذاره که هیچ وقت فکرشو نمیکرده. میتونی داستانی رو تعریف کنی که تو روح آدمها خونه میکنه و به بخشی از خون و رگ و پیشون تبدیل میشه. همهش به خاطر داستانهای توئه. این نقش تو و موهبتیه که بهت عطا شده. درسته که خواهرت آینده رو میبینه، اما تو هم میتونی آینده رو شکل بدی، پسر. اینو فراموش نکن. هر چی باشه جادو شکلهای مختلفی داره. سیرک شبانه داستان دو شعبدهبازی که از کودکی ملزم به شرکت در مسابقهای میشن که حتی قوانینش رو نمیدونن. یکی از جادوییترین داستانهایی که تا الان خوندم. اگر الان غول چراغ جادو بهم بگه سه تا آرزو کن قطعا یکیش اینه که سیرک شبانه واقعی باشه و من بتونم تجربهش کنم.
(0/1000)
مُحیصا
1403/11/5
0