یادداشت احمد بابائی

ارباب ها
«به عقیده‌
        «به عقیده‌ی ما، سیاه‌ترین ننگی که با انقلاب ۱۹۱۰ از پرده بیرون افتاد چهره‌ی واقعی طبقه‌ای از روشنفکران فرومایه است که تا کمر خم می‌شوند و تملق می‌گویند. ما می‌دانیم که دو نوع برده در مکزیک وجود دارد:یکی زحمت‌کشان و دیگری روشنفکران. اما وقتی زحمت‌کشان خون خود را بی‌دریغ به پای نهال آزادی می‌ریزند، روشنفکران با اراجیف تهوع‌آور و نفرت‌انگیز خود مطبوعات را پر می‌کنند. ما بیچارگانِ بی‌سواد را می‌ستاییم و از تعفن روشنفکران بیزاریم.»

داستان ارباب ها در سال های ۱۹۱۱ تا ۱۹۱۳ در مکزیک می‌گذرد. داستان شروع انقلاب مکزیک و بعد شکست زودهنگام آن در یک منطقه نامشخص از مکزیک می‌گذرد.
نویسنده را نمی‌شناختم اما با شناختی که از آقای سروش حبیبی داشتم، سراغ این کتاب رفتم و خب، باید بگویم ارزشش را داشت. ارباب ها روایتی خطی و ساده دارد. به دلیل حجم کم کتاب وقایع به سرعت می‌گذرند و این امر باعث شده تا اتفاقات کم تر تأثیری بر داستان بگذارند. 
داستان انقلاب مکزیک همانند دیگر انقلاب ها شروع می‌شود و ادامه پیدا می‌کند: ابتدا ارباب ها یا همان خان ها را از عرصه سیاست کنار می‌زنند. سپس تلاش می‌کنند نظامی جدید و بدون کمک از ارباب های عصر پیشین بوجود بیاورند. و در نهایت از این کار عاجز می‌مانند و آرام آرام ارباب ها را به کار بازمی‌گرداندند؛ البته با شکل و شمایل دیگر و اینبار نه در ویترین. 
البته تفاوت انقلاب مکزیک با دیگر انقلاب ها در این است که این نوع نظام دورگه تداوم پیدا نکرد و مشت آهنینی با کودتا نظام نوپا را در هم شکست.
      

25

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.