یادداشت

ارباب ها
«به عقیده‌
        «به عقیده‌ی ما، سیاه‌ترین ننگی که با انقلاب ۱۹۱۰ از پرده بیرون افتاد چهره‌ی واقعی طبقه‌ای از روشنفکران فرومایه است که تا کمر خم می‌شوند و تملق می‌گویند. ما می‌دانیم که دو نوع برده در مکزیک وجود دارد:یکی زحمت‌کشان و دیگری روشنفکران. اما وقتی زحمت‌کشان خون خود را بی‌دریغ به پای نهال آزادی می‌ریزند، روشنفکران با اراجیف تهوع‌آور و نفرت‌انگیز خود مطبوعات را پر می‌کنند. ما بیچارگانِ بی‌سواد را می‌ستاییم و از تعفن روشنفکران بیزاریم.»

داستان ارباب ها در سال های ۱۹۱۱ تا ۱۹۱۳ در مکزیک می‌گذرد. داستان شروع انقلاب مکزیک و بعد شکست زودهنگام آن در یک منطقه نامشخص از مکزیک می‌گذرد.
نویسنده را نمی‌شناختم اما با شناختی که از آقای سروش حبیبی داشتم، سراغ این کتاب رفتم و خب، باید بگویم ارزشش را داشت. ارباب ها روایتی خطی و ساده دارد. به دلیل حجم کم کتاب وقایع به سرعت می‌گذرند و این امر باعث شده تا اتفاقات کم تر تأثیری بر داستان بگذارند. 
داستان انقلاب مکزیک همانند دیگر انقلاب ها شروع می‌شود و ادامه پیدا می‌کند: ابتدا ارباب ها یا همان خان ها را از عرصه سیاست کنار می‌زنند. سپس تلاش می‌کنند نظامی جدید و بدون کمک از ارباب های عصر پیشین بوجود بیاورند. و در نهایت از این کار عاجز می‌مانند و آرام آرام ارباب ها را به کار بازمی‌گرداندند؛ البته با شکل و شمایل دیگر و اینبار نه در ویترین. 
البته تفاوت انقلاب مکزیک با دیگر انقلاب ها در این است که این نوع نظام دورگه تداوم پیدا نکرد و مشت آهنینی با کودتا نظام نوپا را در هم شکست.
      

25

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.