یادداشت سید علی مرعشی

روسمر سهولم
        روسمرسهولم 
خب ظاهرا پیداست که با وسواس خاصی آثار آقای ایبسن رو دارم دنبال می کنم. باکی هم نیست،  بلاخره وقتی کسی شسته رفته نمایشنامه بنویسد و در کوتاهترین زمان ممکن هم داستان را سر و‌ شکل بدهد و هم سطح مکالمات را به عمقی مطلوب برساند باید هم آثارش خواندنی باشد.

مثل همیشه به جای اینکه داستان را برای شما شرح دهم به بیان برداشت خود از کتاب و ذکر نکاتی چند از آن اکتفا می کنم تا مخاطب گرامی هم پیش از مطالعه کتاب و هم پس از آن بتواند از این چند خط -اگر قابل استفاده باشد- بهره مند شود.

ماجرای "روسمر" و "کرول" که بی شباهت به ‌برادران نمایشنامه دیگر ایبسن -دشمن مردم- نیست بار دیگر عرصه را برای نشان دادن تاثیر سیاست و فعالیت های اجتماعی بر روابط خوانوادگی و دوستانه میان افراد محیا دید تا از این منظر نویسنده هم نکات ملموس و جزئی پیرامون حوادث اینچنینی را ذکر کند و هم نظرات کلی خود در مورد تحولات اجتماعی را مسکوت نگذارد؛ اینگونه است که ایبسن منش میانه ای را در میان دیگر نمایشنامه نویسان هم عصر خود برمی‌گزیند.

نکته دیگری که تابحال در بیشتر آثاری که از ایبسن خوانده ام وجود داشته نوعی نگاه ترقی خواهانه و انتقادی نسبت به باور های دینی است که البته با توجه به تقیدات شدید خانواده ایبسن خیلی جای تعجب ندارد. به گمان بنده همین مساله باعث می شود تا طیف وسیعی از مخاطبان ایرانی با آثار ایبسن و دغدغه های او به خوبی ارتباط برقرار کنند.
      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.