یادداشت محمدرضا خراسانی زاده

دیوانگی در بروکلین
        ناتان 60 ساله بعد از طلاق و بازنشستگي و همچنين بخاطر حمله سرطان به ريه‌اش به بروكلين در نيويورك مي‌آيد تا راحت بميرد. در اصل هدفش گذراندن زمان تا رسيدن وقت مرگش است.. در اين بين بصورت اتفاقي "تام" خواهر زاده‌اي كه چند سال ازش خبري نداشت رو پيدا ميكنه و ديگه فقط انتظار مرگ رو نميكشه و سراغ كاراي مختلفي ميره
اسم كتاب(ديوانگي در بروكلين) شايد اين پيش درآمدو داشته باشه كه قراره اتفاق خارق العاده‌اي توي بروكلين بيفته اما كتاب و سير داستان شامل اتفاقاي به تنهايي معمولي و كوچيك و معموليه ولي الان كه كنار هم قرار گرفتن شايد نوعي ديوانگي به حساب بيان!
حس آرامش خوبي داشت
      
1

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.