یادداشت محمدرضا شمس اشکذری

        قوبیلای قاآن و مارکوپولو با هم صحبت می‌کنند و مارکوپولو شهرهایی که دیده برای او توصیف می‌کند. کالوینو شهرهای عجیب غریبی که در ذهن دارد به این بهانه توصیف می‌کند که در پاره‌ای موارد کاملاً سوررئال است. بخشی از غرابت متن هم شاید به این خاطر باشد که متن اصلی در واقع شعرواره است، نه توصیف عینی و معمارانه‌ی یک سری شهر.

 در جایی از خود کتاب، کالوینو می‌نویسد: «تعریف‌های مارکو از شهرهایی که دیده بود این امتیاز را داشت که انسان می‌توانست در ذهن خود در آن شهرها گردش کند، گم شود، لحظه‌ای در خنکایی بیاساید، یا اینکه دوان دوان از آن‌ها بگریزد.» 

مثلاً مارکو از شهری سخن می‌گوید که مردم هر روز همه چیزشان را دور می‌ریزند و از چیزهای نو استفاده می‌کنند، شهری که به جای هوا، خاک رس دارد، شهری که بسیار کوچک است و کم‌کم رشد می‌کند و چندین شهر جالب دیگر با توصیف‌هایی خیال‌انگیز.

شماره‌گذاری‌ها و دسته‌بندی‌های کتاب هم ممکن است قدری عجیب به نظر برسد اما این به خاطر طرح هندسی ریاضی‌‌ای هست که کالوینو مدنظر داشته است. اگر ویکی‌پدیای کتاب را نگاه کنید به خوبی نظم ریاضی فصل‌بندی‌ها را متوجه می‌شوید.

یک تفریح جالب می‌تواند این باشد که شهرهایی را که کالوینو توصیف می‌کند، به مدل‌های مولد (مثل bing) بدهیم تا تصویری از آن شهر برایمان رسم کند.
      
45

4

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.