یادداشت فاطمه رهبری
2 روز پیش
هو الملک الحق المبین کاش می توانستم ۱۰۰ بدهم نه اصلا ۱۰۰۰. من یک آدمی هستم که از بچگی با داستان ها و خاطرات افراد انقلابی بزرگ شدم با قصه های تاریخی بیشتر و کمتر با بز بز زنگوله پا؛کسی که زیاد کتاب خوانده و می خواند ولی این کتاب برایم شگفت انگیز بود واقعا برایم خاص بود و نوکاتش یکسره جدید و ناب . رحمت خدا به شهید اسدالله مدنی که تا پیش از این کتاب چیزی از او نمی دانستم و چقدر حیف؛ چقدر حیف. کتاب از نگاه یک نوجوان بد سرپرست است که پدرش در کارخانه مشروب سازی آذرشهر ( حدود ۶۰ کیلومتری تبریز از شرق و ۶۰ کیلومتری دریاچه ارومیه از غرب) تازه کار پیدا کرده و زندگی نا بسامان دارند ولی باجی که زن پدر است فردی کم حرف با تقیدات مذهبی است که مثلا ناسزاگویی به سادات را بسیار بد می داند تا جایی که در مقابل همسر خشمگین هم بیان می کند که باعث کتک خوردن شدید منجر به فلج و مرگش می شود. ما حدود ۱۵ سال قبل از پیروزی انقلاب با راوی نوجوان همراه می شویم که براثر اتفاقات جاسوس ساواک شده برای گزارش کارهای سید اسدالله و از انجا که عدو شود سبب خیر همین جاسوسی خیلی از اینده اورا دستخوش تغییر می کند البته نه فانتزی و جادویی بلکه تنیده شده در لابلای سختی ها و خطاها و تصمیم های درست و ترس ها و ... او. متن روان و گاه گاه طنز ، مخاطب را به راحتی همراه اتفاقات می کند و گاهی از سادگی راوی لج تان خواهد گرفت و از تدبیر،مدیرت ،دوراندیشی،مردم داری تقوا و زهد، گریه های سرگشاده شهید اسدالله مدنی شگفت زده خواهید شد. طبیعتا راوی داستان ادبیات خاص خود را دارد به اقتصای شرایط زیستی و تربیتی و خطاهای خاص خودش بنابراین به نوجوان +۱۴ پیشنهاد می کنم که حتما این کتاب را مطالعه کنند. خسته نباشید عرص می کنم خدمت آقای موسویان و کاش طراحی روی جلد جذاب تر انجام شده بود که در قشر جوان و نوجوان بیشتر مورد اقبال قرار گیرد؛کاش.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.