یادداشت zahra shams

zahra shams

1401/02/10

                پسری که زنده ماند و باعث زنده ماندنم شد(از نوع مرور:)
س.ن: این متن یک صدم از شگفتی هری پاتر هم نیست!

دلم میخواست برای این کتاب مرور نمی نوشتم.دلم میخواست سکوت میکردم و با سکوتم شگفتی درونش را نشان میدادم،دلم میخواست تنها میگفتم که زندگیتان بدون آن هیچ است و دلم میخواست...اما می نویسم تا بدانید که این داستان تنها یک کتاب نیست بلکه یک معجزه است.

تمام داستان از عشق مادری نسبت به فرزندش شروع می شود که همین عشق مسبب مرگش می شود،عشقی که تا سال های سال از پسر عینکی داستان ما محافظت کرد و همین عشق باعث ماجرا ها و کشتار های زیادی شد و عشق ..عشق میتواند در برابر خطرناک ترین چیز ها نیز مقاوم ترین باشد،مقاوم ترین:)

قلم رولینگ یک تحول است،تحولی که تاریکی ها را کنار میزند و روشنایی را به جای آن می آورد.قلمی که یک اسطوره را خلق میکند یک اثر تکرار نشدنی و یک هری پاتر را.
اولین و واضح ترین چیز در کتاب زیبای هری پاتر، توصیف بی نظیر شخص و مکان ست.رولینگ طوری صحنه ها را توصیف کرده که شما فقط آن را نمیخوانید بلکه با تمام وجود درکش می کنید و لحظه به لحظه در هر خیابان و کوچه و مغازه حرکت میکنید.کلاه گروهبندی را روی سرتان احساس می کنید و درخشش هر چوبدستی را با چشمانتان می بینید.هر روز با هری خسته می شوید و با فرد و جرج خرابکاری میکنید،با هرماینی درس می خوانید و با رون غذا می خورید،این است قلم رولینگ.

دومین مورد شاید فکر هر کسی را درگیر کند تخیل فوق العاده ی این کتاب است.تخیلی که گاهی حس میکنم تنها توسط رولینگ خلق نشده بلکه با کمک ارواح نوشته نشده .همین موضوع است که هری پاتر را هری پاتر کرده است.همین موضوع است که دلیل صدر جدول بودن این کتاب است.(اینکه یک فرد بتواند روحش را به هفت قسمت تقسیم کند و در هفت شی مخفی کند،اینکه یک کلاه درست زمانی که بر روی سر شما قرار می گیرد افکارتان را بخواند و شما را به گروهتان بفرستد و هزاران چیز دیگر که مجال گفتنش نیست.)

سومین چیز فوق العاده در این کتاب،ماجرا هایی ست که توسط سرنخ ها به پایان می رسند.سرنخ هایی که نمی گذرانند شما کتاب را ببندید بلکه وادارتان می کنند تا آنها را تا پایان دنبال کنید و به سرانجام برسانید و شما را مجبور می کنند با هر تلنگر جیغ بکشید و با هر اتفاق لبخند بزنید.و موضوع جالب در این ماجرا ها و سرنخ ها کلیشه ای نبودنشان است، این که شما نمیدانید قرار است در صفحه ی بعد چه اتفاقی بیفتد ،چه پیش بیاید و چه کسی دچار مشکل شود.

چهارمین مطلب تیتر های کتاب هری پاتر و سنگ جادو ست.تیتر هایی که در کنار نظمی که به داستان داده اند جذابیت آن را نیز بالا برده اند و به شما یک پیش زمینه از آن فصل می دهند، و من به شخصه علاقه ی زیادی به تیتر داستان ها دارم زیرا از نظرم این موضوع می تواند از گم شدن خواننده جلوگیری کند و همانطور که گفتم به یک متن داستانی نظم بدهد.
و در اخر چون نمیخواهم بیشتر از این داستان کتاب را برایتان (اسپویل) کنم باید بگویم که نکته ی دیگری که در کتاب های هری پاتر به چشم میخورد پایان های عالی و مناسب آن است.در پایان هر کتاب، ماجرایی که با آن درگیر بوده ایم کاملا به نتیجه رسیده و نصفه باقی نمانده است.داستان هر شخصیت به اتمام رسیده و مثل خیلی از کتب دیگر خواننده را در میان زمین و آسمان قرار نمی دهد.

و حالا بعد از این همه نوشته میخواهم بگویم که لطفا این کتاب را بخوانید و نگذارید بدون هری پاتر در این جهان ماگلی زندگی کنید، هری پاتری که غصه های شما را کم می کند و درد هایتان را به دست فراموشی می سپارد پس قطعا شایسته ی خوانده شدن است و از نظر من اگر نویسنده ها هزاران سال تلاش کنند هم نمی توانند چیزی نظیر این داستان را بنویسند.هری پاتر بی همتا ست و بی همتا خواهد ماند:))
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.