یادداشت راضیه محمدی

        کتاب #داعشی_خاطرخواه نوشته #هاجر عبدالصمد و ترجمه ی #ستار_جلیل_زاده همینطور که از اسمش هم پیداست یک عاشقانه از جنس داعش است. البته نه عاشقانه ای از نوع درام و لوس آن. داستان ،کتاب قصه زندگی زنی است به نام لیلی که در مصر زندگی می کند زندگی عادی هم دارد. تا اینکه به دلایل نا معلومی (که البته انتهای داستان معلوم میشود) همسرش او را طلاق میدهد و این میشود ابتدا و اصل داستان لیلی. درگیری های او با جامعه ای که دید خوبی به زنان مطلقه ندارند و اصرارهای پدرش برای ازدواج مجدد و حتی فاصله گرفتن دوستانش از او باعث سرخوردگیهایش می شود همه اینها باعث میشوند حرفهای "سمیره" دوست لیلی در او اثر بگذارد و با توجه به شناختی که از داعش دارد اما باز هم جذب داعش شود و... آغاز کتاب قوی شروع شد. گره اندازی خوب بود علت سرخوردگی لیلی قابل قبول بود و حتی ورودش به داعش و اتفاقات ورودش مخاطب را جذب می کرد علت اینکه داعش او را مانند زنان دیگر برای جهاد نکاح نمیخواست و مقام بالایی او به دادند هم معقول بود. اما از جایی شروع به افت شدید کرد زندگی عادی لیلی زیاد کش داده شد و مخاطب را بی حوصله میکرد این که بالاخره نویسنده ها کی دست از سر این مطلب کلیشه ای که شخصیت اصلی جذاب باشد و همه عاشقش "باشند برمیدارند را نمیدانم
این کتاب هم درگیر این موضوع بود تا انتها همچنان افت خیزهای داشت ولی کسالت هم داشت.
انتهای کتاب هم زیاد جالب نبود