یادداشت نرگس خالقی

        آینه‌ای که درون‌مان را نشان می‌داد.

این، توصیف مخاطبان کتاب ــ نمایشنامه‌ی خرده جنایت‌های زناشوهری‌ است از مواجهه‌شان با اثر. 
ژیل در یک تصادف، حافظه‌اش را از دست داده و حالا با لیزا ــ زنش ــ به آپارتمان‌شان برگشته است.
ژیل دارد خودش را کنکاش می‌کند و لیزا کنارش است. درباره‌ی خودش از لیزا می‌پرسد و بین شک و یقین دست و پا می‌زند.
کتاب تماما دیالوگ است‌. دیالوگ‌هایی که رابطه‌ی زوجی ژیل و لیزا را نشان‌مان می‌دهد و الحق که چه خوب نشان می‌دهد. 
اشمیت فلسفه خوانده و این یعنی فارغ از فرهنگ و مذهب، انسان را می‌شناسد. برای همین هم‌ذات پنداری کتاب در اوج است.
حجم کتاب کم است، دیالوگ‌ها روان و پینگ‌ پونگی جلو می‌روند و نهایتاً یک ساعته خوانده می‌شود. سرتاسر ماجرا یک صحنه است و کلی درس برای تمام زوج‌های چندساله دارد.

      
45

6

(0/1000)

نظرات

اسپویل کردین رف که🤧
2

0

🙄🙄
کجاش؟! 

0

هیچی حله
@n_khaleghi214 

0