یادداشت نرگس خالقی
1404/4/25
آینهای که درونمان را نشان میداد. این، توصیف مخاطبان کتاب ــ نمایشنامهی خرده جنایتهای زناشوهری است از مواجههشان با اثر. ژیل در یک تصادف، حافظهاش را از دست داده و حالا با لیزا ــ زنش ــ به آپارتمانشان برگشته است. ژیل دارد خودش را کنکاش میکند و لیزا کنارش است. دربارهی خودش از لیزا میپرسد و بین شک و یقین دست و پا میزند. کتاب تماما دیالوگ است. دیالوگهایی که رابطهی زوجی ژیل و لیزا را نشانمان میدهد و الحق که چه خوب نشان میدهد. اشمیت فلسفه خوانده و این یعنی فارغ از فرهنگ و مذهب، انسان را میشناسد. برای همین همذات پنداری کتاب در اوج است. حجم کتاب کم است، دیالوگها روان و پینگ پونگی جلو میروند و نهایتاً یک ساعته خوانده میشود. سرتاسر ماجرا یک صحنه است و کلی درس برای تمام زوجهای چندساله دارد.
(0/1000)
نرگس خالقی
1404/4/25
0