یادداشت زهره دلجوی کجاباد
1402/11/18
هر روزمان را شب میکنیم به امید خوشیهای آینده و خوشیها نمیآیند و ما باز هم منتظر میمانیم. شاید هیچ خوشیای در کار نباشد. شاید زندگی همین است. همزیستی با درختی که برگ میدهد. (طبیعت)، خوابیدن، خواب دیدن، از خواب پریدن، ورزش کردن، تماشای طلوع و غروب، بغل کردن هم، دیدن آدمهای دیگر، شاهد رنجهای دیگران بودن، کتک خوردن، کتک زدن، انتقام گرفتن، حرف زدن، فکر کردن. شاید زندگی درخششی یک لحظهای میان تولد و مرگ باشد.
12
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.