یادداشت صبا

صبا

صبا

1404/3/2

        در آغاز مطالعه‌ام وقتی کتاب را ورق زده بودم و پیش گفتار نجف دریابندری را خوانده بودم، متوجه شده بودم که قرار است یک رمان با ترجمه فوق‌العاده عالی را مطالعه کنم و همین‌طور هم شد. 
در این رمان سیصد صفحه ذهنیات یک شخصیت، استیونز، را خواندم، پیش خدمتی که 35 سال از عمر خود را صرف خدمت خالصانه به اربابش کرده و در این راه مدام بدنبال تشخص متناسب با مقامش بود که در رابطه با آن گفت‌وگوهای نابی در کتاب شکل گرفته. در نتیجه او را به‌خوبی شناختم، به او و افکارش درمورد تشخص و خدمت به کشورش نزدیک شدم تا جایی که مرورها و گفته‌هایش در رابطه با لرد دارلینگتن ذهنم را درگیر، سرکوب احساساتش مرا ناامید و تحولش امیدوارم کرد.
اوایل کتاب خواندن خاطرات و افکار استیونز خیلی حوصله سر بر بود، اما از صفحه 222 که تیک یک احساس ناکام خورده شد مشتاق شدم برای ادامه دادن. 
امروز کتابم را از زیر مبل کشیدم بیرون، هنوز روی مبل جاگیر نشده بودم که 20 صفحه را یک نفس خواندم. الان دارم افسوسِ حسرت مِرس کنتن را می‌خورم و به تحول استیونزِ پشیمان فکر می‌کنم...
+ «باید طرز نگاه مثبت‌تری اتخاذ کنم و سعی کنم بازماندهٔ روز را دریابم.»
      
123

15

(0/1000)

نظرات

آه باید زودتر تموم‌ش کنم😭😭
1

1

صبا

صبا

1404/3/3

بعدش بیا راجبش حرف بزنیم🫠 

0