یادداشت فرشته سجادی فر
2 روز پیش

بسم الله الرحمن الرحیم کلمات به دل راه دارند و این شد که خانم جعفریان یه جایگاه اختصاصی توی قلبم برای خودشون پیدا کردن. شاید من دورادور میدونستم که قراره چی بخونم اما امان از لحظهی که جستار اول رو خوندم و خیره شدم به ترک دیوار و فقط گفتم: _خودشه! نجات از مرگ مصنوعی مجموعه جستارهای دربارهی( بین اینکه بگم ستایش یا نکوهش موندم) دردهای درونی و پیچیدگی اونهاست. تک تک کلمات رو با پوست و استخونم حس کردم و درد کشیدم ، بعد احساس کردم قلنج روحم شکست و گفتم: _خودشه! نیازداشتم بهم یاداوری بشه خودم کافیام و هر چی می نویسم خوب وکافیه و چه ایرادی داره اگه برون ریزی درون متنیم زیاده؟ پن¹: قلم و چینیش کلمات خوبکه نه، دلربا بودن.از اون دست کتاباست که حاضرم هزاااااار بار بخونم و هربار شگفت زده بشم از نرمی قلم نویسنده. پن²:جستارها واقعا دردناک بودن، اما اصلا احساس نکردم ته زبون یا خلقم تلخ شده باشه. چیزی برای کتمان یا فریب وجود نداشت و این عریان بودن باعث شد پذیرش همه چیز در کتاب ساده باشه. پن³:کتاب دستم نیست الان، ولی یه جستاری بود درباره مشاغل. ای به روحم چسبید🤌تعریفهای کلیشهی دم دستی از مشاغل که اغلب هم برعکس واقعیت هستن ، همیشه یکی از رنجهای من توی زندگی کاریم بودن. پن⁴:جستار ( به نظر من) یک اصل پایدار داره که اونم اینه، سفر درونی. اولین دلیلم برای خوندن جستارها همین سردرآوردن از این سفرهای درونیه که آدمایِ دیگه باهاش دست وپنجه نرم کردن و پیدا کردن وجه اشتراک با خودمه. مثل یه تسکین میمونه که این کتاب یه ارامشبخش قوی بود برام. پن⁵:عکس هم روح پیر منه در حال دود دادن گل وگیاه! پن⁶:اینجانب خواستار امضا پای صفحه اول کتابش است.با تشکر از شما🫶🏻
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.